کشور تونس با وجود وقایعی که این کشور پس از انقلاب های بهار عربی پشت سر گذاشته است، در شرایط سیاسی با ثباتی به سر می برد ، اما این مسئله وجود بسیاری از چالش ها ، از نظر داخلی و خارجی را نفی نمی کند، به خصوص اگر چالش ها مربوط به جنبه مذهبی باشد.

مقدمه

روند تصوف در شمال آفریقا از قرن دوم هجری از طریق اسد بن الفورات و امام سحنون که ریشه تفکر مذهبی خود را از شرق گرفتند و به گسترش مکتب مالکی در کل آفریقای شمالی کمک کردند، انتشار یافت. آن هنگام که یکتاپرستان به آفریقا آمدند و مکتب مالکی زمینه ای بارور برای ظهور طریقت های تصوف که نمایانگر تداوم آن و شکل جدیدی از دینداری موازی بود. مهمترین رکن آن تسلط تصوف اهل سنت بود. این پدیده جدید در مناطق شهری و به طور کلی در میان جمعیت روستایی رواج پیدا کرد و چیزی جز بازنمایی جدید تصوف که توسط الغزالی در کتاب های مختلف خود از جمله کتاب "احیاء علوم الدین" منتشر شده است نبود.

 آنچه باعث گسترش و تثبیت  تصوف شد، گسترش شهرت شیخ صوفی معروف به ابو مدین شعیب بود که زمینه را برای ظهور تصوف اهل سنت هموار کرد . نقل قول های مشهوری وجود دارد که پیروان او ذکر کرده اند، این نقل قولها در قالب شعارهای بیان شده است که  راحت تر به حافظه سپرده شود، و به دلیل سادگی زبان و صراحت معنی به راحتی نزد اهل تصوف رواج می یابد. اینها عبارات کلی ای هستند که ممکن است بادیه برگرفته شده است و ارزش های غالب آن از جمله سوارکاری ، شجاعت و صبر را  تمجید کند.

روشن است که این امر تأثیر مستقیمی بر قلب ساکنان روستا به ویژه کسانی که از ناآرامی و هجوم ارتشهای متجاوز، مالیات و درگیری بین قبایل و قحطی رنج می برند داشته است. این افراد به کسی احتیاج داشتند که به آنها امید به آینده را القاء کند  تا ناامید و مأیوس نشوند. تونس  پایتخت دولت، نیمه دوم قرن هفتم هجری / 13  میلادی نیز متاثر از شیخ صوفی ابو الحسن الشاذلی است که مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت و نقش مهمی در گسترش  تصوف اهل سنت داشت. وی همچنین به میراث ابو مدین شعیب عمومیت بیشتری بخشید و موجب پذیرش از سوی اهل تونس از جمله مریدانی چون علی النفطی شد.  از قرن هفتم هجری ، طریقت های صوفیان شروع به شکل گیری و گسترش یافت ، که مهمترین آنها در سرزمین های تونس چون: القادریه - الشاذلیه - العیساویه - السلامیه - العروسیه ... نشر یافت.

راه ها و محافل ذکر و پرستش در شهرهای تونس و دهکده ها به سبب اعتقاد به آن  انتشار یافت و خانقاه هایی که مکان ملاقات پیروان یکی از طرق اهل تصوف برای انزوا و عبادت و ذکر دعا ، نزدیک شدن به خدا و تمجید از مریدی که متعلق به آنهاست بنا شد.

مورخ تونسی التلیلی العجیلی، در کتاب خود با عنوان "الطرق الصوفیّة والاستعمار الفرنسی بالبلاد التونسیة"،  اظهار داشت که تونس، به عنوان یک نقطه گذر برای بازگشتگان از شرق و مسافران به آن از جمله بازرگانان، تاجران و دانشجویان ، تصوف را شناخت و هنوز همچون کرانه ای است که زهد و تقوا را انتشار می دهد.  لطیفه الاخضر در کتاب "الإسلام الطرقی: دراسة موقعه من المجتمع ومن القضیة الوطنیّة"  بیان می دارد که  تصوف به شکل فعلی خود به عنوان یک دوره تاریخی وارد شمال آفریقا و تونس شد، که در آن ، بحث و مناقشه در سطح کل جهان اسلام برخلاف شکوفایی آن در عصر عباسی از بین رفت. وی همچنین یادآور می شود که روش الشابیه از نیمه اول قرن شانزدهم میلادی موفق به ایجاد یک  دولت در بخشی از کشور تونس شده بود. این روش استقلال خود را تحمیل کرد.  کسانی که اقرار کردند که حزب گرایی بخشی اساسی در توازن سیاسی و اجتماعی دولت آنها است. تصوف به صورت جداگانه در قالب شبکه ها آغاز شد و سپس به شکل سازمانی قوی که برای انتقال ولایت در درون خانواده به سمت خانقاه ها حرکت کرد تا منجر به تقاضای نقش سیاسی شد.

"تقاضا برای تصوف والای سنی به این واقعیت اشاره می کند که، در مؤلفه های خود و در جنبه هایی که بر آن تمرکز می کند ، به نیازهای واقعی مردم توجه دارد. این همان ظواهر و مطالبی است که هم ابی مدین و هم بعداً الشاذلی مورد توجه قرار دادند." تصوف خود یکی از ارکان هویت در تونس به حساب می آید ، زیرا به اسلام غیر رسمی نسبت داده شده است که مورد استقبال و پذیرش افراد عادی قرار گرفته و اهل تصوف معتقد است که برای تحقق نیازهای خود به میانجیگری بین آنها و پروردگارشان احتیاج دارند.

با گذشت زمان ، ارتباط جامعه تونس با تصوف و خانقاه ها  به سبب چندین پدیده، متاثر از تغییر نقش ها و گرایش های صوفیانه از طریق بنیاد خانقاه در انواع مختلف تغییر کرده و شکل گرفته است. بر هیچ پژوهشگر متخصص در پدیده های دینی در هیچ جامعه ای مخفی نیست که آن را با تغییرات سیاسی و اجتماعی پیوند می دهد و همان رویکردی است که ما را به مراحل سیاسی تاریخی در سرزمین های تونس سوق می دهد و هنوز هم تأثیر زیاد و عمیقی بر دینداری مردمی جامعه تونس به ویژه در تصوف اهل سنت و بنیاد خانقاه دارد که در نهایت صحنه های مذهبی ، اجتماعی و فرهنگی در سرزمین های تونس شکل خواهد گرفت.

اولین مرحله تاریخی و اساسی  در تعریف ویژگی ها و وضعیت تصوف و خانقاه ها ، مرحله ساختن دولت ملی پس از استقلال به دست رهبر بورقیبه است. به گونه ای که پروژه مدرنیستی وی به منزله آغاز اعتصاب تصوف و انحراف برخی از خانقاه ها از رویکرد تصوف است که منجر به تداخل زیاد بین مفاهیم حقیقی تصوف و شیوه های جدید مردمی در تصوف و خانقاه ها شد. بنابراین پروژه  مدرنیستی او بر پایه جذب ملت در دولت بود، که این امر از طریق تضعیف اقتدار مذهبی و نمادین شیوخ خانقاه ها، و منحل کردن سیستم وقف پس از یک سال استقلال ، وتلاش برای ولایت یگانه یعنی ولایت تونسی ها  نسبت به دولت و رهبر سیاسی آن  صورت گرفت.

برای اینکه کشور ملی تجسم عملی استراتژی خود را بر اساس خنثی کردن نیروهای محافظه کار سنتی و انجماد نهادهای مرتبط با آن (مانند خانقاه ها ، جزوه ها و ...) تضمین کند ، به فعال کردن مؤسسات جدیدی که ایجاد کرده بود پرداخت. این در حالی است که گاه دولتها در برابر آنها می ایستادند، اما این امر مانع از ادامه وجود صوفیان و خانقاه ها در جامعه تونس نشد، برعکس، آیین های صوفیان در محلات، حومه شهر و روستا همچنان ادامه داشت.

اگر دوره بیهودگی که مشخصه روابط تأسیس طارق با پیشگامان نهضت ملی و رژیم بوروجیبا بود را کنار بگذاریم ، آنگاه یک مرحله تاریخی جدید با رژیم بن علی آغاز شد که اکثر دستورات صوفیان را احیا کرد و برای تحریک آنها تلاش کرد تا جلوی خلاء مذهبی باقی مانده از مبارزات خونین او با اسلام سیاسی را بگیرد، بنابراین تصوف به صورت مذهبی تبدیل شد. بنابراین بر اساس آن صحنه اجتماعی و حتی فرهنگی جامعه تونس در آن دوره ساخته شد. [1]

بحث پیرامون عرفان و خانقاه ها بین پذیرش و طرد باقی مانده است ، کسانی هستند که خانقاه ها را لانه های بدعت و خرافات، مراکز فساد و منشأ عادت های بد می دانند که فرد را به عقب می کشاند، و از طرف دیگر کسانی هستند که این خانقاه ها را مراکز تابش معنوی و علمی و منشأ هدایت ، فضیلت و اخلاق می دانند و آنها صاحبان فضل  و استمرار در عقاید صوفیانه و همچنین حفظ اسلام و قرآن هستند. این مکان جایی است که شاگردان با شیوخ صوفیان ملاقات می کنند ، و به تدریس فقه و علوم دینی می پردازند.

انقلاب پس از سال 2011 به عنوان یک نقطه عطف واقعی برای همه پدیده های مذهبی و به عنوان بازتاب واقعیت و بدون فشار و محدودیت است و جریان های مختلف مذهبی در صحنه ملی ظهور کرده اند که این نشان دهنده آزمون واقعی برای طریقت های صوفیانه و برای آنچه که عرفان عامه خوانده می شود بود. خطر اسلام سیاسی و جریان وهابی در مورد تصوف در تونس و عدم موفقیت فرامین صوفیان در نقش سنتی خود با وجود برخی از اصلاحات در گفتمان دینی صوفیان این پژوهش ها وجود دارد.

بنابراین ، خانقاه ها و روشهای صوفیانه پدیده ای اجتماعی را تشکیل داده است که از نظر پایداری آن در سراسر زمان و مکان ، فراوانی ، گسترش در شهرها ، حومه شهرها ، کوهستان ها و بیابانهای وسیع ، و تقاضای مردم برای گرفتن دانش از شیوخ خود ، قابل توجه است. این همه بیانگر جایگاه آن در جامعه و تأثیر آن بر جامعه است، به گونه ای که علاقه به موضوع پدیده دینی و بویژه نقش تصوف و خانقاه ها در جامعه و فرهنگ تونس ، به یکی از مهمترین مباحثی تبدیل می شود که باید با مطالعه و تحلیل به آن توجه و پرداخته شود تا متغیرها و میزان استمرار تصوف و ساختار خانقاه به عنوان بخشی از هویت دینی مردم تونس از یک سو و به عنوان یک میراث فرهنگی که در این آداب و رسوم دینی تجسم یافته در جامعه تونس از سوی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.

برای مطالعه عمیق تر این تحقیق ، لازم است در ابتدا مفاهیم (اول) ، سپس تعیین اهمیت تحقیق (دوم) و تعریف روش تحقیق (سوم)، و سپس زمینه تحقیق (چهارم) سوالات تحقیق (پنجم) ذکر و با اعلام چارچوب تحقیق (ششم) پایان یابد.

اول: تعریف مفاهیم

معنای لغوی و اصطلاحی تصوف:

اول: معنای لغوی

در اصل ریشه لغوی مفهوم تصوف نظرات محققان و مورخان تصوف متفاوت است. مفهوم تصوف در فرهنگ لغت برگرفته از (صوف) با چندین معنی ذکر شده است، از جمله آن کلمه (صوف) یعنی  موی حیوانات؛ که خداوند متعال می فرماید: ( وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَیٰ حِینٍ ) و شیخ طوسی نیز این موضوع را تأیید می کند و معتقد است که: " من تصوف را به ظاهر لباس نسبت داده ام ، و آن به هیچ نوع علمی و شرایطی که در آن تمرین می شود ، نسبت داده نمی شود. زیرا پوشیدن پشم ، عمل پیامبران ، سلام الله علیهم ، و پاکان و شعار فقیران بود. (پس لباس از جنس پشم خشن است و پوشیدن چنین لباسی نشانه ریاضت و خشونت است.)

گفته شده است که تصوف به پاکی و صفا باز می گردد، و اهل تصوف به خاطر خلوص اسرار و گشایش سینه ها و روشنی قلب، صوفی نامیده می شوند. و این  امر به اشتقاق لغوی باز نمی گردد بلکه دلیل آن حالت تصوف است.  القشیری معتقد است که این صحت ندارد؛ از آنجا که نسبت صفا صفائی است (و این نیز نظر الکلاباذی می باشد ، پس تصوف به صفاء نسبت داده می شود و این به دلیل خلوص اسرار، گشایش سینه ها و روشنایی دل ها، پاکی قلب، روح و آفرینش ایشان است.  همچنین به افرادی که در مسجد رسول خدا  وارد شدند، (اینها اولین نسل مردان تصوف هستند ، زیرا زندگی آنها نمونه خالص زندگی مردان اهل تصوف است، و آنها از شدت عفت ، غیرت و فقر لباس خود را  از پشم تهیه می کردند)

و همچنین تصوف برگرفته شده از ردیف اول است ، زیرا تصوف به دلیل رسیدن آنها به خدا و نزدیکی به او در صف اول در مقابل خداوند متعال ایستاده و اسرار خود را در دستان خود در حضور خداوند قرار می دهند.  (آنها از نظر حضورشان با خداوند متعال و برتریشان در اطاعت  از خدا در صف اول قرار دارند.)

همچنین به گیاه کوتاه سوسو نیز گفته می شود، زیرا این گیاه کوتاه است و نیازی به مراقبت و توجه ندارد، همچنین صوفیان در خوردن و آشامیدن در وضعیت ریاضت و زهد زندگی می کنند.  همچنین صوفی کلمه ای یونانی به معنای حکمت است و کسانی که این را می گویند استدلال آنها این است که مردم به دنبال حکمت بودند، مشتاق به آن بودند، بنابراین این کلمه به آنها اطلاق شد و تعریب و تحریف شد. القشیری معتقد است که کلمه تصوف در قرآن کریم سنت پیامبر و  زبان عربی ذکر نشده است.  و این نام (تصوف) از نظر  قیاس یا اشتقاق شاهدی ندارد. پس کلام کسی که می گوید تصوف از صوف (پشم) گرفته شده  وجهی از آن است. این در حالی است که قوم فقط پشم نمی پوشند.  هر کس بگوید که به صفت مسجد رسول خدا نسبت داده می شود، نسبت به صفت به شیوه صوفیان نیامده است.  و هر کس بگوید از صفاء مشتق شده این امر در زبان امکان پذیر نیست. و کلام کسانی که می گویند از صف گرفته شده، گویی  آنها با قلبهایی که خدا در آن حاضر است در صف ایستاده اند. معنا صحیح است اما در لغت جایی ندارد.  القشیری ورود آن در قران و سنت را رد می کند و می گوید که آن لقب است و اسم نیست. از میان این تعاریف، تفاوت در تعریف لغوی مفهوم تصوف ، برای ما روشن می شود. پس بر یک تعریف واحد که جامع و شامل این مفهوم باشد توافق نشده است.

دوم: تعریف اصطلاحی تصوف

مفهوم تصوف یکی از مفاهیمی است که تعریف آن در لغت و اصطلاح مورد توافق قرار نگرفته است ، بنابراین محصور کردن یک تعریف جامع برای تصوف دشوار است ، زیرا تصوف دوره ها مراحل و تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است ، بنابراین مفهوم تصوف باید از یک دوره به دوره دیگر متفاوت باشد ، علاوه بر آن تصوف یک تجربه معنوی فردی است و این تجربه ازشخصی به شخص دیگر متفاوت است. معنای تصوف با توجه به تجربیات مختلف، از نظر افراد اهل تصوف متفاوت است. "صوفیان برای ارائه تعریف جامع و بازدارانه بسیار تلاش کرده اند و بیشتر از آنکه بر معنای واحدی به توافق  برسند، به معانی پراکنده و متنوع و پیچیده پرداخته اند، و همچنان که تعاریف ساده ای را نیز ارائه داده اند." برخی از این تعاریف را برای نمونه معرفی می کنم:

الجرجانی تصوف را اینگونه تعریف می کند: "تصوف علم قلب ها است که شرایط روحی و درونی را جستجو می کند ، و به دنبال تصفیه قلب ها ، پاکسازی و انتزاع است و منجر به ارتباط با جهان علوی می شود."

و امام ابو حامد غزالی  تصوف را اینگونه تعریف می کند: "تصوف قرار دادن روح  در بندگی،  و تعلق قلب به ربوبیت است. تصوف تطهیر قلب از همراهی با بدی ، پاکسازی اخلاق طبیعی، سرکوب خصوصیات انسانی، عاری از انگیزه های شخصی، دلبستگی به علوم واقعی و پیروی از رسول خدا است." این پاکسازی روحها ، پاکی قلبها و اصلاح اخلاق است. ابن سینا می گوید: "او کسی است که با یک ایده به سوی قدسیت در حرکت است تا نور حقیقت در وجودش بتابد." ابن خلدون آن را چنین تعریف می کند: "وابستگی به پرستش و توجه محض به خداوند متعال و دوری از زینت دنیا و زهد در آنچه که مردم از نظر لذت ، پول و پرستیژ می پذیرند، و تنها بودن از خلق به منظور تنها بودن برای عبادت است. به گفته الجنید: "الحاق راز به حق و حقیقت است، و این تنها با محرومیت روح از اسباب قدرت و انجام آن با حقیقت حاصل می شود." همچنین در تعریف تصوف آمده است: "تصوف یک خلقت است، بنابراین هر کس در آفرینش از شما تجاوز کند، در تصوف از شما پیشی خواهد گرفت. یکی از شرایط نامگذاری در تصوف این است که او با خرد عمل کند.

طوسی صوفی را در کتاب اللمع خود اینگونه تعریف می کند: "آنها عالمان به خدا و احکام خدا هستند و اجراکننده فرمان خدایند."

وی همچنین تصوف را اینگونه تعریف کرد: "هر کس قصد طی طریق را داشته باشد و موضوع قلب و اعمال جسمی را اتخاذ کند، پس او جزو کسانی است که ناگزیر هدایت می شود. همه کسانی که صلاحیت دارند، و هرکسی که این امور را دنبال کند، واجد شرایط آن است. برای بنده از جانب خود خدا هیچ حجابی وجود ندارد و با روح تلاش نمی کند بلکه با خدا تلاش می کند. تصوف یک آموزه اسلامی است و روش یا مسیری است که بنده برای رسیدن به خدا، و علم به او، با تلاش در عبادت و دوری از ممنوعیت ها، به سوی تزکیه نفس، پاکسازی قلب از همه ناخالصی های دنیوی و داشتن اخلاق نیکو قدم می گذارد.

تصوف "بینش قلبها و آشکار کردن اسرار است که در تحقیقات قابل بیان نیست. و فقط کسانی که  واجد این شرایط هستند همه آن مواضع آنها را می شناسند." علم تصوف نمی تواند محدود باشد، زیرا این نشانه ها، حرکات، و هدایایی است که نزد مردم شایسته آن شناخته شده است.

تصوف نفس را پالایش می کند، قلب را از رذیله ها و گناهان پاک می کند و برای محدود کردن خواسته ها تلاش می کند و این شخص را در بالا بردن رفتار خود کمک می کند، با گذشتن از خواسته های خود، و برای کسب رضایت خدا ؛ خوشبختی دو جهان به دست می آورد. از موارد فوق می توانیم ببینیم که تعاریف تصوف تعاریف شخصی مختلف است که شرایط صوفیان را در لحظه ارتباط وی با خدا نشان می دهد و در یک لحظه معنوی فردی با یک صوفی دیگری متفاوت است.

دوم: اهمیت پژوهش

کشور تونس با وجود وقایعی که این کشور پس از انقلاب های بهار عربی پشت سر گذاشته است، در شرایط سیاسی با ثباتی به سر می برد ، اما این مسئله وجود بسیاری از چالش ها ، از نظر داخلی و خارجی را نفی نمی کند، به خصوص اگر چالش ها مربوط به جنبه مذهبی باشد در سایه جامعه ای که میراث آداب و سنن دینی را همراه دارد و مسیر عقیدتی، فرهنگی و اجتماعی را رقم زده است. برای جامعه تونس در طول تاریخ، برجسته ترین این چالش ها ورود اسلام سیاسی به قدرت و بازگشت اندیشه مذهبی افراطی است.

پس تصویر مذهب در تونس با توجه به اتخاذ مکتب مالکی و عقیده اشعری علاوه بر تصوف اهل تسنن به عنوان یک الگوی دینی ریشه در اعماق جامعه تونس دارد که منجر به همبستگی میان نقشهای مختلف مذهبی شده است، این امر در میراث دینی و فرهنگی و همچنین نقشهای صوفیان از زمان استقلال منعکس شده است. لذا اهمیت پژوهش را به اهمیت نظری (الف) و اهمیت عملی (ب) تقسیم می کنیم:

الف- اهمیت نظری: این پژوهش میزان تأثیر تصوف و خانقاه های موجود در جامعه و فرهنگ تونس را از منظر کارکردی از طریق نقش هایی که از نظر مذهبی و اجتماعی ایفا کرده است، و از جنبه فرهنگی اجتماعی به واسطه تأثیر و جایگاه آن در فرهنگ تونس بررسی می کند.

ب - اهمیت عملی: این تحقیق به دانستن ارزش واقعی تصوف و خانقاه ها در جامعه تونس کمک می کند و همچنین به تجزیه و تحلیل این پدیده و ارتباط آن با میراث فرهنگی جامعه تونس کمک می کند.

سوم: روش تحقیق

روش به عنوان اسلوبی تعریف شده است که محقق در بررسی مسئله، موضوع تحقیق و رسیدن به حقیقت را دنبال می کند. یا  روشی است که محقق در مطالعه خود از آن استفاده می کند. محقق مواردی دارد که متناسب با اهداف مطالعه خود است و می تواند بین بسیاری از گرایش های روش شناختی که تا حدی در خدمت موضوع خود هستند هماهنگ باشد. مطالعه انسان شناسی یک پدیده خاص ، توجه به رفتار انسان در زمینه فرهنگی و اجتماعی آن است که در آن پدیده رخ می دهد.برای مطالعه مناسب و آشنایی با جوانب مختلف آن ، ضروری است که پژوهشگر مردم شناسی از ابزارهای خاصی استفاده کند و در این مورد گفته می شود ، Pelto انسان شناسی بیش از یک اندازه گیری و بیش از یک روش مشاهده مورد استفاده قرار می گیرد.  مطالعه سیستمهای فرهنگی در مجموعه تحقیقات چندرسانه ای جا می گیرد، زیرا انسان شناس برای اینکه بتواند مطالعه خود را انجام دهد ، به تعدادی ابزار تحقیق متعدد نیاز دارد. در بررسی پدیده خانقاه ها و طرق صوفیان ، دو رویکرد اساسی را اتخاذ خواهیم کرد، همچنین در بررسی برخی از عناصر همچنین می توان از رویکردهای دیگر استفاده کرد:

الف- رویکرد کاربردی تحلیلی: رویکرد کاربردی در مطالعات مردم شناسی ، با توجه به آنچه دکتر احمد ابوزید اظهار داشت، مربوط به شناسایی و تعامل موجود بین سیستمهایی است که زندگی جامعه را به عنوان یک کل تشکیل می دهد و هر سیستم در حفظ انسجام آن جامعه و تداوم وحدت و هستی  بخش آن سهیم  است. مالینوفسکی و راد کلیف براون پیشگامان این رویکر کاربردی هستند ، اگرچه در اعمال این رویکرد بین آنها تفاوت وجود دارد. مالینوفسکی به نقش روانشناختی و بیولوژیکی پدیده توجه  می کند و فرهنگ را با برآوردن نیازهای انسان پیوند دهد و تأیید می کند که هر عنصر ، هر چقدر هم که ساده و پیچیده باشد ، هویت فرهنگی خود را نخواهد گرفت ، مگر اینکه ما آن را در بستر فرهنگی خود قرار دهیم و نشان دهیم که چگونه عملکرد خود را انجام می دهد . رود کلیف براون رویکرد کاربردی را بر اساس پژوهش بررسی روابط بین ساختار اجتماعی و زندگی اجتماعی مشخص می کند ، جایی که می گوید کارکرد هر سیستم ، عرف و یا عقیده و همچنین هرگونه عمل یا فعالیت اجتماعی در حال تکرار است ، این کارکرد در آنچه که این عناصر از اثرات آن بر کلیه ساختار اجتماعی و زندگی اجتماعی بر عهده دارند نهفته است. صرف نظر از تفاوت های بین آنها ، رویکر کاربردی برای آنها مبتنی بر تأیید نیاز به مطالعات دقیق میدانی ، توجه به سیستم های اجتماعی که از قبل وجود دارد ، و یک دیدگاه جامع از جامعه یا فرهنگ با درک نقش عملکردی عناصر اجتماعی و فرهنگی نه تنها شکل آنها ، بلکه ماهیت پدیده و عمل آن را تعیین می کنند.

ب – رویکرد تاریخی:

علی رغم اختلاف نظرات و نگرشها در بین پژوهشگران اولیه مردم شناسی در استفاده از روش تاریخی و اهمیت مطالعه تاریخ برای فهم پدیده های اجتماعی و فرهنگی جوامع حاضر مشخص شد. این اختلافات در دهه های اخیر به تأکید بر اهمیت استفاده از روش تاریخی در مطالعات مردم شناسی خاتمه یافت و لازم بود که جوامع مورد مطالعه برای بازگشت به گذشته به شناسایی ویژگی های فرهنگی سنتی آنها و مقایسه آنها با آنچه در حال حاضر وجود دارد  اهتمام ورزد. ما در اینجا نظر "هرسکویتز" را در بیان اهمیت روش تاریخی در مطالعه تغییرات تصدیق می کنیم که می گوید: "بعد تاریخی برای فرهنگ به منظور درک صحیح از رفتار انسان ضروری است." از این رو استفاده ما از روش تاریخی در جستجوی عوامل و علل منجر به تجدید نقش و فعالیت این مؤسسات مذهبی و فرهنگی در جامعه تونس است.

چهارم: زمینه پژوهش

بخش مکانی و زمانی پژوهش به شرح زیر است:

الف - حوزه مکانی:  کشور تونس

ب- حوزه زمانی: از دوره استقلال تا بعد از انقلاب 14 ژانویه 2011

 

پنجم: سوال پژوهش

همانطور که در کشورهای مختلف جهان عرب و اسلام ،  که فکر صوفیانه جایگاه مهمی را در صحنه مذهبی و در زمینه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی و حتی سیاسی جای داده است ، تونس نیز مانند سایر کشورهای مغرب تحت تأثیر صوفیان ، به ویژه تصوف اهل سنت ، که در جامعه تونس زمینه مناسبی برای نفوذ پیدا کرده است قرار دارد. با گذشت زمان ، علی رغم نوسانات سیاسی ، تصوف اهل سنت تا امروز به دلیل تأثیرگذاری و نقش هایی که در دوره های مختلف زمانی ایفا کرده است ، در جامعه تونس وجود دارد و در این چارچوب به سوال های زیر پاسخ داده می شود: نقش تصوف و خانقاه های موجود در جامعه و فرهنگ چیست؟ از طریق این مشکل به سؤالات فرعی پاسخ داده می شود که مهمترین آنها وضعیت تصوف و خانقاه ها در جامعه و فرهنگ تونس و میزان تأثیر آنها بر زندگی دینی ، اجتماعی و فرهنگی افراد است؟

ششم: چارچوب پژوهش

به منظور بررسی موضوع تحقیق و مطالعه آن از تمام جنبه های مورد نیاز ، ما طرح مطالعه را در دو فصل ارائه خواهیم داد: فصل اول با عنوان: "نقش تصوف و خانقاه ها در جامعه تونس" و این فصل شامل دو مطالعه است ، اولین آن با عنوان: نقش مذهبی تصوف و خانقاه در جامعه تونس و دومین عنوان: نقش جنبه اجتماعی تصوف و خانقاه در جامعه تونس. فصل دوم با عنوان: "نقش تصوف و خانقاه در فرهنگ تونس" و به دو موضوع تقسیم می شود ، اول با عنوان: غنی سازی هنر تونس ، و دوم با عنوان: تأثیرگذاری بر آداب و رسوم و سنت های جامعه تونس.

 

فصل اول: نقش تصوف و خانقاه ها در جامعه تونس

تصوف و انواع خانقاه ها نقش مهمی در دستیابی به ثبات و امنیت اجتماعی به ویژه در زمان حکومت بن علی داشت پس از استقلال ، بورقیبه سعی کرد این رویکرد دینی را با همه عناصر خود از بین ببرد ، اما تا حدی نیز موفق نشد ، بنابراین وی با پیشنهاد مشاوران خود مجبور شد از روشها و خانقاه های صوفیانه برای مقابله با گسترش سلفی افراطی در آن زمان استفاده کند.

برنامه صوفیان به مثابه یک خروجی مذهبی معتدل ​​برای مردم در نظر گرفته شد و صرفاً وسیله ای برای قدرت سیاسی در نظر گرفته می شود ، بنابراین اهداف این برنامه  با توجه به الزامات صلح و امنیت اجتماعی در نظر بورقیبه و بن علی ترسیم شد.

همانطور که همه خانقاه ها درگیر قدرت شدند سلطه نیز آنها را کنترل می کند .با وجود همه موارد ذکر شده ، تصوف یه میزانی استقلال را حفظ کرده است ، به ویژه دستورات صوفیان عمیق در تاریخ حافظه  ملی تونس ، و از طریق شیوخ ، شاگردان و خانقاه های وابسته به آن حفظ شده است و نقش های اساسی مذهبی و اجتماعی خود را در جامعه را حفظ می کند. محدودیت های اعمال شده از سوی قدرت سلطه مانعی برای تحقق این نقش ها و تأثیرگذاری در جامعه تونس با ابزارهای مختلفی که در اختیار آنها قرار می گیرد نیست ، زیرا برنامه صوفیان بر اساس اصل اعتدال و گذشت استوار است و تعصب و افراط گرایی مذهبی را رد می کند.

در زمان سلطنت رئیس جمهور بن علی ، صرف نظر از اهداف سیاسی  او ، در ترمیم نقش تصوف و خانقاه های صوفیان از طریق نقش داشته است ، زیرا آنها بخشی از میراث قدرت سلطه به شمار می روند. وی همچنین تصوف را به عوامفلیستی و آداب و رسوم فصلی تبدیل کرده است ، اما نمی داند که به تصوف خدمت کرده است ، بدون اینکه متوجه این امر باشد.

بحث اول: نقش دینی تصوف و خانقاه ها در جامعه تونس

تصوف تأثیر و نقش خود را در جامعه از طریق  خانقاه اعمال می کرد ، جایی که دستورات صوفیان در حفظ ساختار و انسجام جامعه در زمانی که یک خلاء شبه مذهبی غالب بود ، نقش داشتند. خانقاه تأسیس شد و بر اساس ایده مذهبی نقش اصلی و محوری را در جامعه تونس آغاز کرد که با ساده سازی اعتقاد دینی نزد عامه مردم آغاز شد (بخش اول) تا به  مقاومت در برابر افراط گرایی مذهبی رسید. (بخش دوم)

 

بخش اول: ساده سازی اعتقاد دینی نزد عموم مردم

عوامل متعددی در پذیرش اندیشه و رویکرد اهل سنت صوفیانه در تونس نقش داشته است ، که مهمترین مبانی آنها بر مبنای تصوف است و اهدافی که تصوف از طریق عنصر کارکردی به دنبال آن می باشد . ممکن است  اسلوب ساده در فهم و تفسیر و تفکیر دینی بزرگان تصوف اساس استمرار آن باشد. همچنین دوره پس از استقلال نوسانات منفی داشته باشد و بر شخصیت جمعیت تونس در شهرها ، مناطق روستایی تأثیر بگذارد . از جمله این اثرات گسترش بی سوادی با سرعت زیاد و در نتیجه نیاز مردم عادی به یک دین ساده شده که تسریع در آموزه های آن و پایبندی به آیین های آن که از دین پیچیده محققان با فقه خود تفکیک شده است. نتایجی که از پژوهشها به دست آمده نشان می دهد که اکثر مردم از دین چیزی جز تلفظ شهادتین نمی دانند. همچنان که برخی از آنها حتی تعداد و زمان های نماز  و دیگر واجبات را نمی دانند .

علاوه بر مظاهر نادانی و بی سوادی که در این دوره بر ذهن مردم حاکم شده است ، عامل دیگری را می یابیم که راه را برای پذیرش عقاید صوفیانه و شیوه های آنها هموار می کند ، این نیاز مردم به احساس امنیت است و بنابراین نیاز آنها به "شفاعت نزد خدا" است، در شرایطی که ظلم ، بسیاری از بلایا ، ناامنی و ضعف در آن وجود دارد که دولتهای مرکزی با تهدیدهای بیرونی رو به رشد مواجه بودند. اذعان ساکنان به پرهیزکاری شخصی در طول حیات او ، و در زمان درگذشت او با برگزاری بزرگداشتی در خانقاه از وی تقدیر می کردند.  خانقاه به عنوان مکانی برای نماز ، قرائت قرآن ، آموزش فرزندان و مقصدی برای بازدید کنندگان که هدفشان برکت و طلب کمک از "ولی خدا" است که کلمه ای را از طرف خالق شنیده است. " [2] .

در تاریخ تونس و حتی در زمان حال آن، از میان کسانی که پرچم اسلام معتدل را به همراه دارند ، سابقه بسیار خوبی از طرق تصوف و شخصیت های صوفیانه وجود دارد ، که همه اشکال افراط گرایی را رد می کنند و با صداقت به سوی تصوف مردم را می خوانند و از هر راهی از آن دفاع می کنند. بدین سبب هر جا که امکان داشت خانقاه ها را به خاطر انتشار دین ، گسترش علوم و گسترش پاکی و اخلاق و دفاع از حق و انصاف و انتشار علوم برپا می کردند.  در نشر زهد ، عدالت و گسترش فضایل رسول خدا تلاش می کردند.

"پس طرق صوفیان برای عموم مردم مشهور و تأثیر گذار است  و این از طریق خانقاه ها بوسیله شیوخ خود ، مانند یک استراتژی مذهبی  مبتنی بر تعلیم و تربیت ، با هدف قرار دادن رفتار و تفکر از یک سو و اعمال دینی از سوی دیگر گسترش می یافت ، زیرا تصوف اعتقاد مردم را بدون ترس و ارعاب ساده کرده است ، که بر دینداری بیافزود. رگه ای از عشق و امنیت که در جای دیگر پیدا نمی شود.  این استراتژی در دو سطح اعمال می شود: یک سطح داخلی (مرکزی) و یک سطح میدانی (افقی).

در رابطه با سطح داخلی: در اینجا نقش جلسات آگاهی دینی که در خانقاه ها و زیر نظر خود شیخ یا یکی از پسران وی ترتیب داده شده است ، وجود دارد که در آنجا تمرکز روی موضوعات مربوط به حوزه آداب و رسوم ، وظایف ، آداب و معاشرت و معاملات مورد نیاز شرع است ، زیرا هدف در پس همه اینها تبیین الزامات شریعت با توجه به تصور ساده ای که سطح ذهنیات را در نظر می گیرد و همچنین فراموش نمی کنیم که محافل یاد و تلاوت آیین هایی که در این زمینه ارائه می شود به عنوان ابزاری از دیگر وسایل برای تعمیق دانش دینی و راهنمایی معنوی برای بندگان و مریدان خانقاه ها است.

در مورد سطح میدانی (افقی): در اینجا ، استراتژی گسترش خانقاه مشهود است ، که مبتنی بر یک شکل خاص از تبلیغات معنوی و سیاسی است و در این زمینه ، شیوخ خلنقاه ها مرتباً  زیاراتی را جهت بازدید از خانقاه ها سازماندهی  می کنند.  حتی از خانقاه هایی که در طریق آنها نبودند نیز بازدید می کردند. و شیوخ و رهبران آنها را برای شرکت در رویدادها و مجالس مختلف دعوت می کردند.و مقصود از آن بدون شک این است که دیگران را به سوی خود ترغیب کنند.

همچنین خانقاه مادر به تنظیم مراسم دینی با تبرک به یکی از شیوخ برجسته خانقاه برگزار می کند  واین مراسم ها برای سامان بخشیدن به امور مذهبی و مادی و خدمت به خانقاه و افراد آن صورت می گرفت. " [3] .

مکتب خانه های قرانی به پیروان تصوف کمک کرده است که نقش آموزشی و تربیتی مذهبی خود را در آموزش قرآن ، زبان عربی و فقه ایفا کنند. برای مثال طالبان علم در جنوب تونس در خانقاه غوث در دوز و خانقاه النویل نزدیک دوز در زمینه های فقه ، حفظ قرآن و زهد اموزش می دیدند  و پس از آن افراد برجسته به تحصیل در مسجد الزیتونه منتقل می شدند . به این ترتیب خانقاه ها چراغی  برای علم و تربیت بودند.

پس خانقاه برای بی سوادان ، مرد و زن ، بزرگسال و خردسال ، شیخ و شاگرد شرایط تربیت معنوی و عاطفی فراهم کرد و در خانقاه کمک و همدلی ، احترام و برابری ، توصیه می شود. از این رو ، بیشتر کارکردهایی که خانقاه بر عهده داشت یک عملکرد دینی ، آموزشی و تربیتی بود ، زیرا نقش مرکز علمی را ایفا می کرد ، که بیشترین تأثیر را در سطح آن حرکت علمی و رادیولوژیکی که منطقه شاهد آن بود ، داشت. مؤسسات آموزشی در حفظ مبانی عرفان عامه و اعتدال اعتقادی در همه ابعاد و اجزای تشکیل دهنده آن ، و با ایده های اشتباه (به استثنای خانقاه ها) مبارزه می کنند.در این زمینه می توان گفت خانقاه ها عملکرد گسترش و آموزش علوم را به عنوان پایه اصلی برای فعال کردن استراتژی خود با هدف آموزش پیروان را بر عهده دارند. حداقل سطح فرهنگ دینی و علمی ساکنان روستا و حومه شهرها که نیاز مبرم  داشتند که را برای آنها فراهم می کند.بنابراین  خانقاه پناهگاهی برای افراد  از جمله فقیران نیازمند ، ثروتمندان ، مستمندان ، مظلوم فراری یا گناهکار توبه کننده طالب دانش  و معرفت است.

بخش دوم: مبارزه با افراط گرایی مذهبی

طرق صوفیان بر اساس ارزش های گذشت و اعتدال و نفی افراط گرایی و خشونت پایه گذاری شده است، بنابراین جریان های سلفی رادیکال از زمان بورقیبه اولین دشمن تصوف و دشمن مشترک بین تصوف و قدرت در تونس بوده اند. برهمین اساس ، تصوف به عنوان تعیین کننده رفتار در جامعه تونس توسط قدرت سلطه فعال شد تا بتواند با روند سلفی وهابی به شکل سنتی و جدید خود مقابله کند ، این امر از ابتدای دهه نود با تغییر اجراهای صوفیانه به جشنواره های ملی ، که تنها بخشی از ابزارهای اقتدار برای مقابله با آنچه که اسلام سیاسی نامیده می شود ، از طرف سلطه آغاز شد. موضع رئیس بورقیبه در آغاز بسیار حائز اهمیت بود و نسبت به عملکرد برخی از دستورات صوفیانه ، که مانعی برای پروژه پیشرفت و نوسازی است که وی راه اندازی کرد ، اما این موضع به جایی نرسید که صدور قانونی مبنی بر لغو دستورات صوفیان صورت گیرد. به گونه ای که اهل تصوف صوفی از جنبه های معنوی و اخلاقی جامعه حمایت کردند.

عارفان تونسی در زمان رئیس جمهور سابق زین العابدین بن علی  از تثبیت خانقاه ها و زیارتگاه ها و ساخت بسیاری از آنها که با هدف خشک کردن سرچشمه های دین سرکشگر ، یعنی آنچه که در مورد ادبیات نهضت اسلامی به  کار می بردند ، از این طریق خارج نشده اند.  اماکن  تحت نظر شیوخ صوفیان نظارت بر آنها را بر عهده دارند و ضرورت اطاعت از حاکم و ممنوعیت خروج از اطاعت از او را ، حتی اگر او کافر باشد بیان می کنند. البته این الگوی تفکر کمک کرده است که خانقاه ها نقش های مثبتی را به نفع کسانی که بر تونس حاکم بودند، بازی کنند. [4]   علاوه بر این تصوّف ، وسیله ای مسالمت آمیز برای مقاومت در برابر جریان های مذهبی افراطی ، از جمله تقویت نقش آموزشی و تربیتی خانقاه های صوفیان ایجاد کرده است و اوضاع تا زمان انقلاب 14 ژانویه 2011 بدون تغییر باقی مانده است تا امور را تغییر داده و صوفیان و تمام میراث صوفیان را از خانقاه ها و روش هایی برای مقابله با خطر جریان های اسلامی افراطی در رأس آن جریان وهابی است ، که با ظهور اسلام سیاسی و گشودن آزادی ها در همه مجلات ، گفتمان مذهبی تکفیری علیه تصوف تحریک شده و حتی علناً آنها را افشا کرده است. سلاح تصوف در تقابل و مقاومت در برابر اندیشه مذهبی افراطی، یعنی ارتباط تصوف با دانشمندان الزیتونه، بویژه با عقیده اشعری و مکتب فکری مالکی است.

ارتباط با طبقه دانشمند پایه و اساس این ایدئولوژی است و علمای الزیتونه بهترین مدافعان تصوف و شیوخ صوفی بودند که موعظه های وهابی و جریان های مذهبی افراطی در تونس پس از انقلاب 14 ژانویه 2011 پخش شدند. بنابراین همراهی میان علماء الزیتونهو تصوف به مثابه ایدئولوژی فکری پیشگیرانه از خطر افراط گرایی است. با علم به اینکه تصوف در تونس از زمان تمدن اسلامی در شمال آفریقا با دانشمندان و اندیشمندان در ارتباط بوده است ، بنابراین بخشی از هویت اسلامی بود که هویت سنی عربی و اسلامی تونسی ها را تشکیل می داد. تصوف در مراحل اولیه خود به دست گروهی از نخبگان محقق مانند بهلول بن راشد و همراه آن شقران بن علی وارد تونس شد ، بنابراین پیروان  آنها علوم شرعی و ظرافت های صوفیانه را از آنها گرفتند. ما از ارتباط تنگاتنگ بین تصوف و عقیده اشعری تعجب نکردیم، زیرا این موضوع از ابتدای شکل گیری آن به عنوان یک جریان روشنفکری سازمان یافته بود، که ابوالقاسم القشیری این موضوع را به وضوح برای ما بیان می کند.

با این دانش برجسته وحدت و همپوشانی بین تصوف سنی و اعتقاد اشعری مشهود است ،  او در آغاز پیام خود به تصوف در فصلی با عنوان " إعتقاد هذه  الطائفة فی مسائل الأصول":می گوید: (بدانید خداوند شما را رحمت کند ، که بزرگان این فرقه احکام مذهب خود را بر اساس اصول توحیدی که با آنها اعتقادات خود را حفظ می کردند ، ساختند. ) بنابراین تصوف تبدیل به مهدی  برای عقیده اشعری شد تا بهترین کانال برای ادامه فکر سنت اشعری باشد. این تداخل صوفی اشعری تأثیر روشنی در تونس داشت ، زیرا باعث شد علمای پیرامون موضوع سه ویژگی داشته باشند: عقیده اشعری ، تصوف اهل سنت و مکتب مالکی و از این رو بیشتر فقها در تونس صوفی شدند. و اگر به کتاب سیره ها برگردیم ، می فهمیم که صفت "اولیاء الله" در مورد بیشتر دانشمندان اعمال شده است ، و فقیه تونسی ابن ناجی را می بینیم که فقهای قیروان را به زهد ، ریاضت ، فروتنی و تجرد توصیف می کند ، که در کل آنها شرایط عرفانی تصوف را دارند. این ساختار یکپارچه از نظر عقیدتی ، عاطفی و عقلانی همانند هسته محکم هویت تونس است که باعث شده است تا در برابر جریان های مذهبی افراطی ایستادگی کند و نسل های متوالی همگن بودن بین عقیده اشعری ، عرفان اهل سنت و فقه مالکی را حفظ کرده اند. القادریه و الشاذلیه ازمهم ترین شاحه های تصوف در تونس است، که بسیاری از مردم و نخبگان در مسیرهای مختلف این دستورات صوفیانه شرکت داشته اند به طوری که شما سرچشمه دانش را جز در یکی از چهره های برجسته تصوف در تونس پیدا نمی کنید. [5]

موضوع دوم: نقش اجتماعی تصوف و خانقاه ها در جامعه تونس

تصوف و خانقاه ها با توجه به نقشها و کارکردهایی که در درون جامعه انجام می دهند ، بر اساس الگوهای اجتماعی متفاوت بنا شده اند، و محیطی که خانقاه ها در آن وجود دارند و دستورات صوفی که در آیین های مذهبی آنها انجام می شود، بر خصوصیات الگوی اجتماعی آنها تأثیر می گذارد، که منجر به نوعی تفاوت در نقش های اجتماعی صوفیان و گوشه و کنار از یک کشور به کشور دیگر می شود. بنابراین تونس، مانند کشورهای مغرب عربی، تصوف سنی را گسترش داده و از طریق نقش های اجتماعی خود به جامعه تونس نفوذ کرده است که مهمترین آنها ایجاد اصل همبستگی اجتماعی (بخش اول) و تعیین سنت های دینداری مردمی (بخش دوم) است.

بخش اول: ایجاد اصل همبستگی اجتماعی

تصوف اهل سنت در تونس چیزی جز گسترش اسلام معتدل نیست که همه انسانها به دنبال آن هستند. همبستگی اجتماعی یکی از مهمترین اصول اسلامی است که جامعه بر آن پایه گذاری شده است. همبستگی اجتماعی ، نیکوکاری و همکاری و همبستگی اجتماعی که شیوخ صوفیان در تونس برای استقرار آن در جامعه تلاش کرده اند الگوی غالب از زمان معرفی تصوف به تونس ، از طریق ابزارهای مختلف مادی و اخلاقی است. درمورد همبستگی مادی ، این امر از طریق خیریه ای بود که پیروان طرق صوفیان و بازدید کنندگان ازخانقاه ها ، ارائه نذورات ، هدایا و حتی تعلیق برخی از خواص به نفع خانقاه ها صورت می گرفت. چه در قالب جوامع خیرخواهانه صوفیان تحت نظارت یکی از شاخه های صوفیان و یا به شکل  گروه های صوفیان که در حوزه اجتماعی فعالیت دارند و تمام این پول به کمک فقرا و نیازمندان می رود و یک مرکز برای آموزش قرآن  در محله های فقیر و حاشیه روستا علاوه بر تغذیه بازدید کنندگان در فصول مذهبی وجود دارد.

با آموزش ارزشهای اسلامی در خانقاه ها به سالکان و پیروان ، هر کس از دستورات صوفیان پیروی  می کند به خانقاه راه  یاید و  تزکیه بیاید ، و به دنبال تعلیم و تربیت دینی معتدل و ساده است ، یا با توافقی ، دوستی، راهنمایی و توصیه خوب به دنبال توبه و مسیر هدایت است ، یا به دنبال نعمت ها و کردارهای نیک و نیازها را از طریق ایستادگی نیکوکار محسوب می شود.

بخش دوم: تحکیم مفهوم دینداری در جامعه تونس

پژوهشگر در حوزه اندیشه اسلامی، استاد بدری المدنی در یکی از اظهارات مطبوعاتی خود می گوید که تصوف به شیوه طرقی خود یکی از ارکان هویت در تونس به حساب می آید و نشان می دهد که تصوف متعلق به اسلام رسمی است ، که مورد استقبال و پذیرش عموم مردم است که معتقدند برای تحقق نیازهایشان به میانجیگری بین آنها و پروردگارشان و بخشش به تصوف احتیاج دارند. این گفته چیزی جز اثبات قطعی این امر که مبانی تصوف اهل سنت در تونس پایه و اساس یک ذهنیت ساده دینی مبتنی بر اعتقادات و رویه های مردمی است نمی باشد. اما با گذشت زمان بخشی از میراث اجتماعی و فرهنگی جامعه تونس شد تا اینکه ما شروع به صحبت در مورد دینداری مردمی کردیم. از این منظر صحیح است که آنچه "تصوف مردمی" خوانده شده است ، از دستورات صوفیان در تثبیت سنت ها از آن کمک گرفته شده است ، با توجه به اینکه نزدیک بودن به مقدسین صالحین طریقت های صوفیان در آیین های ویژه مراسم و آیین های خاص روزانه انجام می شود که حتی بدون تحقق منبع اصلی آنها نیز به نسل ها منتقل شده است. و این همان چیزی است که این مؤسسات  به خود ، پیروان و شاگردان خود منتقل کرده است ، حتی پس از مرگ آنها ، به اذکار و عبادات و برگزاری آیین های مختلف می پردازند.

با این حال ، بنیاد خانقاه با تمام ابعاد کارکردی خود ، پایه و اساس تحکیم سنت های تصوف در بین مردم عادی جامعه تونس در چارچوب دینداری مردمی است ، بنابراین صحیح است که بگوییم لزوماً هر روش صوفیانه دارای  خانقاهی است ، اما لزوماً هر خانقاهی از یک روش صوفیانه برخوردار نیست ، بلکه کافی است تا یک اعتقاد محکم به توانایی ها و ماوراء الطبیعه داشته باشد. این تا زمانی  است که آیین صوفیانه در چارچوب آداب و سنن تونس عملی شود بدون اینکه در اکثر موارد از تصوف به عنوان یک مفهوم ، یا به عنوان یک روش ، آگاهی داشته باشد. در عوض، نظرسنجیهای انجام شده توسط برخی مراکز در مورد حالات مذهبی در تونس پس از انقلاب 2011 تأیید کرده است که جهل اکثر تونسی ها درباره تصوف، و شیوه های صوفیانه تا به امروز ادامه یافته، و این امر بر ساختن هویت و شخصیت ملی تونس که جزئی از دینداری مردمی است تاثیر گذار بوده است.

قدیس صالح یا هرکسی که نماینده او باشد ، هنوز از اقتدار نمادین دوگانه برخوردار است ، زیرا او از یک سو مانند واعظ مذهبی است و از طرف دیگر دارای اقتدار دنیوی است. به نظر می رسد کسی که در انجام این نقش اجتماعی به تصوف و خانقاه کمک کرده است، از نظر ساختار سازمانی طریقت صوفیان و خانقاه به طور یکسان است، بنابراین ما همیشه یک سلسله مراتب را در مقام ها می یابیم که از طریق آن می توان روابط میان اعضای جامعه تونس و تصوف را تسهیل کرد. از جمله جایگاه شیخ که در صدر است ، صاحب قدرت معنوی است. و او دارای اقتدار مطلق است و او اولین مرجع پیروان و بنیانگذار احکامی است که همه پیروان وی از آن پیروی می کنند و جانشین شیخ خلیفه می شود و او دومین کسی است که در کشورهای دور برای او نماینده می گمارند تا روش و آموزه خود را گسترش دهد و حامیان جدیدی بدست آورد . سپس چاوش در مقام سوم قرار می گیرد، او کسی است که روش را برای عموم توضیح می دهد. پیروان در جایگاه آخر قرار دارند و آنها پیروان روشی هستند که بدون تعیین آنها به شغل رسمی نمی پیوندند. با وجود اختلاف نظر درباره عرفان عامه پسندی که وارد آداب و سنن دینی و عرفان اهل سنت و لزوم تفکیک میان آنها و عدم اتخاذ عرفان عامیانه شد، نتیجه این است که به نوعی ، بیشترین تأثیر را در انجام این نقش داشته است. و آنچه به تصوف کمک کرده تا نقش اجتماعی خود را در تأثیرگذاری بر دینداری تونسی ها ایفا کند ، حضور بسیاری از زیارتگاه های مقدسین صالح خدا است که مردم برای نعمت عزت خود و درخواست از آنها برای برآورده کردن نیازهای خود و تسکین پریشانی استفاده می کنند. زیرا این خانقاه ها گسترش یافته از شمال به جنوب سالهای طولانی به طول انجامیده است تا در قلب پیروانش رسوخ نماید. خانقاه ها توانستند با اتکا به مثالهایی در گفته ها و اعمال این شیوخ ، این اعتقاد عمومی را تحکیم دهند، از طریق مجموعه ای از آئین های مذهبی که توسط شیوخ انجام می شود و توسط شاگردان در طول سفر زهد و انزوا مطرح می شود تا به بالاترین درجات تصوف دست یابند.

در نتیجه، انتقال از عرفان فکری به عرفان عامه، که در آن تصوف از سمت نظری به سمت عملی منتقل شده است، گسترش خانقاه ها و پیوندها در حومه شهرها وروستاها، وابستگی هزاران نفر در زیر پرچم آن و تمرکز بر اذکار و خلوت ، آداب معاشرت از دیگر مظاهر عرفان عامه است. و با گشودن درهای تصوف برای عموم و مردم روستا ، از نخبگان به افراد عادی ، از شهر به حومه شهر منتقل شد و دستورات عالی صوفیان در نقاط مختلف کشور پدیدار و رواج یافت.

حافظه عامه مردم تونس با اعتقادات عرفانی مربوط به مقدسین صالح که صاحب روش یا شیخ خانقاه است، مانند کمک و یاری، بهبودی بیماران، بینش های صادقانه ، محافظت از مظلومین و دور نمودن آسیب از وی همراه بوده است. تأثیر مذهبی جامعه تونس و ظهور مفاهیم جدید دینداری مانند دینداری عرفانی یا عرفان عامه،  تأیید کننده تأثیر اجتماعی تصوف و زوایای موجود در جامعه تونس است.

فصل دوم: نقش تصوف و خانقاه ها در فرهنگ تونس

در حقیقت ، نمی توان منکر شد که فرهنگ تونس تا چه اندازه تحت تأثیر همه تمدنهایی که به دنبال آن بوده اند ، قرار گرفته است .این تأثیر در تنوع و غنای میراث فرهنگی تونس کاملاً مشهود است ، همانگونه که محیط نقش به سزایی در تقویت فرهنگ با شخصیت مردم و محل زندگی آنها ، چه در شهرها ، حومه و چه بیابان ها داشته است. انتقال آداب و رسوم از نسلی به نسل دیگر و ریشه آن در شیوه های مختلف زندگی تا حدی است که این آداب و رسوم و سنن ریشه در تخیل عامه و در تاریخ تمدن مردمی دارد.

شاید مهمترین بیان از فرهنگ در تمام جنبه های آن ، وراثت از خاستگاه هنر باشد ، با تمام تجلیات خلاقانه اش همچون موسیقی، ترانه، شعر و رقص (...) که خواستار بحث در مورد مهمترین میراث فرهنگی تونس است. این همان هنر صوفی است که به ویژه میراث موسیقی تونس را غنی کرده است. و این امر از طریق غنی سازی هنر تونس از یک طرف (موضوع اول) و تأثیرگذاری بر آداب و سنن جامعه تونس از سوی دیگر (موضوع دوم) مورد بررسی قرار می گیرد:

بحث اول: غنی سازی هنر تونس

ممکن است انسان از نگاه اول از وجود رابطه صوفیه به عنوان یک گرایش دینی و هنر به عنوان یک آفرینش دنیوی شگفت زده شود ، اما این تعجب هنگامی آشکار است که می دانیم تصوف حتی اگر دارای یک بعد شدید مذهبی باشد ، اما ظهور و توسعه آن تابع داده های تاریخی است ، زیرا به عنوان پاسخی برای درونگرایی دنیوی و جذب است. دورکیم با گفتن رابطه میان دین و هنر اشتباه نکرد ، زیرا هنر دست کم در دوران کودکی موضوع خود را از آیین های دینی می گرفت.

همانطور که دین در مراحل شکل گیری ، شکوفایی و فروپاشی آنها بر شیوه زندگی در جوامع اسلامی غلبه می کرد. تصوف ظهوریافت و شکوفا شد تا از اواسط قرن پنجم هجری بر فرهنگ این جوامع تسلط یابد ، زیرا ادبیات و هنرهای اسلامی به طور واضح تحت تأثیر دین و به طور خاص تصوف قرار داشتند، اما این دو پدیده در طول دوران اسلامی به موازات هم قرار گرفتند و از نظر تجربه یکپارچه و خلاقیت فردی، و اهداف همگانی شدند.

عارف بزرگ صوفی جلال الدین الرومی اظهار داشت: "آنچه زیبا بود ، به خاطر این حس سلیم که صوفیان آن را درک و می پسندند ساخته شده است." این نشان دهنده ارتباط تنگاتنگی بین خلاقیت هنری جمعی و تصوف است.  این نوآوری زیبایی شناختی بشر است که نمادی از "دانش و قدرت خدا" است؛ خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. الغزالی ، پیشگام تصوف اهل سنت ، در این رابطه از تصاویر زیبایی که در آن بیننده صوفی را راضی می کند گفت: " هنگام جستجوی دانش و توانایی خداوند از خصوصیات درونی است که حامل آن پرده بر می دارند. این بدان معناست که بینش صوفیان ، مانند نگاه هنرمند ، از ظاهر سطحی فراتر می رود. زیبایی به جمال صورت و جمال باطن تقسیم می شود.

بخش اول: سرودهای صوفی

الف- سماع وموسیقی در میان صوفیان تونس:

سماع در تونس جایگاه غنی صوفی ای پیدا کرد که منشأ آن به اوایل فتوحات اسلامی باز می گردد و نمایانگر روند زهد در  قیروان است که بزرگان آن شامل اسماعیل بن عبید (وفات 717 میلادی) ، ابو یزید بن رباح ، بهلول بن راشد و علی شقران بن علی (وفات802 میلادی) بود. پیشگام ، دوره عرفانی آفریقایی بود و عبدالخالق القطاط ، معاصر با ابراهیم بن الاغلب ، بنیانگذار دولت اغلبیت. آفریقا در قرن دوازدهم میلادی شاهد فعالیت شدید عرفانی بود ، زیرا به محلی برای دیدار با جریان های صوفیان از شرق ، غرب و اندلس تبدیل شد ، بلکه تبدیل به قطب جذب ایده ها و بزرگان، از جمله ابومدین شعیب از اشبیلیه (استاد تصوف تونس مانند عبدالعزیز المهدوی (وفات1224 م) و ابی سعید خلف الباجی (وفات 1231 م) و دیگران شد.

بسیاری از صوفیان بزرگ دوره های کوتاه یا طولانی در افریقا بوده اند، از جمله آنها شیخ محی الدین ابن عربی از مرسیه اندلس، که که در تونس تحت نظر عبدالعزیز المهدوی آموزش دید. و شیخ المغربی ابو حسن  الشاذلی، شاگرد  عبدالسلام بن مشیش العلمی.

"پس موسیقی در رابطه خود با آداب مذهبی در تونس اشکال مختلفی از جمله ذکر ، تمجید نبوی و ادعیه ها را شامل می شود ، از جمله آنچه با روش های صوفیانه استخداممی شده سماع است، به معنای شعار خواندن است ، و آنچه در عرفان عامه پسند تجلیل از مقدسین ، صالحین و تبرک از آنها انجام می شود. سماع در مکتبهای صوفی از قرن یازدهم میلادی  و در همه کشورهای اسلامی گسترش یافت. تحت نام انشاد یا سرودن اعادات و اذکار روایات یاد خداوند متعال ، استغفار از او برای بخشش ، جستجوی رحمت و اشتیاق برای حرمین شریفین و غیره واقع می گردد. این همچنین شامل ستایشهایی است که زندگی نامه پیامبر را روایت می کند ، و درباره فضایل، سخنان و کردار او آواز بخواند. این روایات الگوهای شاعرانه متفاوتی از جمله شعر ، موشح ، زجل و نظم های عامیانه را در بر می گیرند . قصیده از جمله  اشعار فصیح است که به مناسبت های مختلف مذهبی به ویژه در روز تولد پیامبر شریف در تونس به یک سنت تبدیل شده است ، به طوری که اشعار با فرمول های معروف ملودیک خوانده می شود. از جمله «البردة» و»الهمزیّة» سروده شرف الدّین محمـد البوصیری و "السریده" به سبک داستان کوتاه در  تولد پیامبر خوانده می شود. از منظومات جعفر البرزنجی است. از جمله خوانندگان این حوزه ، چهره های برجسته ای از اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم ، مانند عمر بن ابی بکر التونسی ، شیخ احمد المکی ، محمد بن حسین ، محمد سلامه الدوفانی ، محمد الصادق بن عرفه و دیگران است. ستایش در تونس بیانگر گسترش سنت های مناجات باستانی ، از جمله نظم صوفی تونسی معروف ، سیدی محمد الظریف در تمجید از پیامبر است ، که در آن ماهیت موسیقی تونس ذکر شده است. این اشعار با  ذکر های «دلائل الخیرات ومشارق الأنوار فی الصّلاة علی النبیّ المختار» توسط محمد بن سلیمان الحسنی الجزولی به طور گسترده در سراسر تونس پخش شد و آوازهای آنها در جشن های تولد شریف پیامبر به یک سنت تثبیت شده تبدیل شد.

* سماع در  سنت های صوفی تونس:

گونه های  صوفی در تونس بیشمار است و ترتیب سیستم حلقه های سماع با یک دیگر متفاوت است. برخی از آنها به ذکر ، تمجید و تلاوت احزاب شیوخ مؤسس اکتفا می کنند ، بدون اینکه به استفاده از آلات موسیقی مانند متوسل شود ، مانند طریقه الشاذلیه وابسته به ابو الحسن الشادلی و دارای  شیوع گسترده ای در تونس است . و المدنیه (نسبت به شیخ ابی مدین شعیب) و الرحمانیه منتسب به محمد بن عبد الرحمان از الجزائر است. و التیجانیه منتسب به سیخ ابی عباس احمد التیجانی ، که بسیار گسترده است. از جمله طرق مشهور السُّلامیّة والعیساویّة والقادریّة والعوامریّة والعلویّة وطریقة سیدی سعد الشّوشان المعروفة بحضرة الصّطمبالی است.  در اینجا مشاهده می شود که تعلق داشتن به این طرق تا حدودی تمایز اجتماعی ، سلسله مراتب گروه ها و ویژگی های قومی جامعه را منعکس می کند. ملاحظه می شود که که بزرگان اهل فرهنگ به سوی طریق الشاذلی گرایش دارند، در حالی که طبقه مردمی بیشتر به سوی طریق العیساویّة والحشّانیة گرایش دارند. و سیاهان افریقا به طریق سیدی سعد الشّوشان تمایل دارند." [6] .

"در تونس ، اگرچه اولین نشانه هایی از زندگی صوفیان و مجالس مربوط به یادبود به عهدهای الاغلبی و الصنهاجی بر می گردد ، اما مجالس مناجات و محافل آن به صورت جمعی جز در دوره الحفصی به دنبال ظهور ابو مدین شعیب الانصاری ،  قطبی که در آن رمز و راز تصوف مغرب جمع شده بود ، ظاهر نشد.

ابی مدین در شخصیت هایی چون عبدالعزیز المهدوی ، الدهمانی ، النفطی و ابو سعید الباجی اثر داشت که در هنگام ورود از مراکش تحت تأثیر ابوالحسن الشاذلی قرار گرفت.  و هر طریق ترانه های خاصی به نام های متعدد دارد که با یک روش دیگر متفاوت است. مناجات صوفیان در تونس از لحاظ فراوانی ، به میان مردم گسترده شد و گردش آن در یادها و سایر جشن های مذهبی و غیرمذهبی به یکی از مهمترین مؤلفه های میراث تبدیل شد و در تصوف اسلامی گسترش یافت که به سبب چندین عامل سیاسی و اجتماعی در مشرق عربی بوجود آمد.

صوفیان از مناجات به عنوان ابزاری استفاده کرده اند که آنها را به خداوند متعال نزدیکتر می کند و حالت روانشناختی را که توسط مبانی بیان شده است در آنها ایجاد می کند ، همانطور که ابو حامد غزالی آن را در فصل «آداب السماع والوجد» از کتاب (إحیاء علوم الدین) خود توضیح می دهد ثمره سماع انسان را به حرکت غیر موزون یا موزون سوق می دهد.

صرف نظر از نظرات متفاوت و متناقض در مورد موضع فقهای مسلمان در مورد آواز خواندن در خصوص حلال یا حرام بودن آن ، محافل ذاکر و مناجات صوفیانه در چهارچوب روش های بی شماری در سراسر جهان اسلامی شکوفا شد و هر یک از آنها میراث غنی اشعار سروده شده به زبان عربی کلاسیک ، گویشهای مختلف محاوره ای و آهنگ های بداهه در تونس گسترش یافت. "خانقاه ها" نقش مهمی در گسترش مناجات صوفیانه ایفا کرد ، زیرا پیروان طرق مختلف در آنجا مکانی پیدا کردند تا موسیقی را تمرین کنند و به دور از چشمان ممنوع کنندگان تمرین موسیقی داشته باشند.

الشاذلی رویکرد خود را به آموزش معنوی پیروان از طریق یادآوری و پایبندی به اذکار ادامه داد که این تعداد معینی از ستایش ها و ذکر  توحید و درود بر پیامبر با قرائت احزاب است . که دوزی ، آن را مجموعه ادعیه ای می داند  که توسط یکی از برجسته ترین شیوخ تهیه شده است.   و ​​نمونه ی از آن "حزب البحر" است که  توسط امام ابی الحسن الشاذلی نوشته شده است. خانقاه ابی سعید الباجی ، شیخ ابی الحسن الشاذلی ، که در جبل المنار (حومه فعلی سیدی بو سعید کنونی) واقع شده است ، فضایی است که در آن پیروان و دوستداران زندگی معنوی و عاشقان ذکر مدح سکنی گزیدند.

با گذشت زمان ، سبکهای مختلف از ذکر و سماع در آن خانقاه پدیدار شد ، که شاید برجسته ترین آن "المجرد" باشد ، که مبتنی بر ضربه زدن کف دست ها با یک ریتم خاص برای تنظیم ریتم اجرای بدون همراهی با هر نوع ساز موسیقی است. این اذکار و احزاب با زندگی جامعه پیوند خورده است ، بر فعالیتهای روزانه آن تأثیر گذاشته و عملکردی نمادین دارد که در همه زمینه های زندگی تأثیر دارد. بسیاری از "الحروز" و "احزاب" زیادی وجود داشتند که مردم در بین خود به ارث می بردند و به قرائت آن جهت صلاح و برکت خود اعتقاد داشتند و هرکسی که می خواست وضعیت معیشت بهتری در اختیار داشته باشد ، اذکار را می خواند ، به عنوان مثال حرز "الاقسام" منتسب به شیخ مهرز بن خلف است. و هر کس که در دریا سوار می شود در حالی که در اثر امواج متزلزل است و طوفان وجود دارد، حرز "البحر"  که منتسب به شیخ ابی الحسن الشاذلی است را می خواند. هیچ کس نمی تواند تأثیر این حرزها را در وجدان افراد انکار کند ، زیرا در هنگام مشکلات برای رهایی از آنها به دنبال به آن پناه می برند ، در صورت بیماری ، معیشت و ثروت در هنگام فقر  این حرزها آنها را نجات می دهد.

بنابراین ، کراماتی به مقدسین نسبت داده می شد ، که گاه با افسانه ملی  درامیخته، تا اینکه این به معجزه تبدیل شدند و ذهنیت مردمی ، را پرورش می داد. کرامات از قرن هفتم هجرت در بین صوفیان رونق گرفته و ازجال و موشحات طبق روایات اندلس ساخته شده است ، همانطور که در مطالعه توصیفی به شکل مفصل که توسط Dagmar وLaadeu آلمانی انجام شده است درباره سرودها و تمدنها در تونس در سال  1960 بیان شد.  چندین موسیقی را ضبط کردند ودر مورد شیوه های دینی اسلامی واصطلاحات فنی آنها از جمله: سازمانها ، مکانها ، آداب و رسوم ، مناجات ، موسیقی و سازها ، و همچنین روایات آیینی با منشأ آفریقایی و ریتم های آنها صحبت می کردند.

هنر مناجات صوفیانه عمدتاً با آغاز قرن پانزدهم در تونس شکوفا شد ، قرن گسترش رو به رشد حرکات صوفیانه و عمومی شدن اصل طرقیه، چنانکه این جمله معروف ظاهر شد و بر زبان های عموم تکرار شد: او که هیچ روشی ندارد ماهیت شیطانی داشته باشد ، یا "کسی که سرپرستی ندارد سرپرستش شیطان است". بسیاری از ترکیبات مربوط به انواع دعاها برای پیامبر خدا ،  و ذکر تمجید و ستایش پروردگار به نام او ظهور کرده است.

از برجسته ترین ادبیات "مدح صوفی" است که در این دوره رونق گرفت ، از کتاب"دلائل الخیرات وشوارق الأنوار فی ذکر الصلاة علی النبی المختار" محمد بن سلیمان الحسنی الجزولی ، که تصنیف مناسبی در دعا وتضرع است که در عالم اسلامی  بویژه در مرکز خلافت عثمانی در ترکیه  اذکاری منسوب به صاحب کتاب (وفات 870هـ/1465م ) گسترش یافت.  

و آن را با ذکر کشاورز الشیخ محمد بن عیسی الادریسی قرار داد. هر یک از این اذکار را جماعتی خاص دنبال می کنند و در کنار آنها منظومه ها و اشعاری مانند رائیه اهل بدر قرائت می شود. همچنان که گروه های خاصی به قصیده های البوصیری و همزیه و البرده اهتمام می ورزند. قابل توجه است که در همین دوره ، مناجات در  قطبهای تصوف و کارکردها و اشعار آنها  گسترش یافت می شد، بنابراین شروع به سرودن  برخی اشعار عرفانی برای شاعران و عرفای بزرگی همچون رابعه العدویه ، عبد القدیر الگیلانی ، ابن الفارض و محی الدین ابن عربی و دیگر افراد در مراحل ابتدایی و جدید شد. ، شعار دادن ، که در حلقات مدح و تمجید نبوی شنیده می شد.

در حالی که لطفی عیسی می نویسد: "گوش دادن در آن زمان براساس مناجات مبتنی بر طبع تونسی ها بود که از موشحات اندلسی الهام گرفته شده است. همانا برحی از شیوخ صوفی و برخی از مورخان تمدن بر این اعتقاد هستند که سرودهای صوفیانه براساس الگوی صوفیانه ابداع شده و سروده ها بر اساس فن توشیح و طبع تونسی ها صورت گرفته است. برگزار کنندگان در خانقاه ها (کسانی که مسئولیت امور ذاکران در  خانقاه ها را بر عهده دارند) هر شب مخصوصاً در آستانه جمعه ، قبل از نماز مغرب و قبل یا بعد از آن ، طبق روشها ، برای خواندن کتب و خواندن اشعار صوفی  و نماز و ملاقات دور هم جمع می شوند. ما در اذکار "آواز صوفیان" مداوم سعی در پیوند دادن نمادهای اصلی صوفیان با شخصیتهای صحابه و پیامبر داریم ، که دعای خدا و صلی الله علیه و آله باشد ، همانطور که از این شعر محمد المندیر القدری (یکی از بزرگان قادریه در خانقاه بوزلفا) برمی آید.

ب- سرودهای مربوط به  گونه های صوفیان:

روایات در تونس اجرای ترانه های مربوط به دین را مجاز می ساخت و موسیقی صوفیانه از موسیقی خالص به دور است ، و مهمترین آنها عبارتند از:

- تلاوت قرآن کریم، به معنای قرائت آن به شکلی است که حق هر حرف مطابق اصول مصوب علماء داده می شود ، و با استفاده از آهنگ ها و ملودی های بداهه ای که مشمول ریتم خاصی نیستند با صدای خوب اجرا شود. از جمله اکثر گونه های تونسی استفاده از سبک های«رصد الذیل» و«الأصبعین» (و در مقابل آن در شرق عربی «الحجاز») و«الحسین» (و در مقابل آن در شرق عربی «البیاتی» است.

- اذان (دعوت به نماز)و در گونه های های تونسی است که بیشتر به گونه «رصد الذیل»، و«الصیکاه» است (نوشته می شود «السیکاه» در شرق عربی یا «الأصبعین».

- سرودن اشعار و متون مربوط به زندگینامه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، که در سالروز میلاد وی اجرا می شود. از جمله این اشعار می توان به دو قصیده " الهمزیة فی مدح خیر البریة» و«البردة»اشاره کرد که هر دو اشعار امام شرف الدین محمد البصیری (قرن ششم هجرت) است . نص «مولد البرزنجی» تالیف جعفر الزرنجی (وفات 1180 ه / 1766 م) ، از مهمترین نصوص نثر است که مراحل مختلف زندگی نامه پیامبر را ذکر می کند، که با آن سجع ارائه شده است.

سروده «الهمزیة» در ملودی تابع ریتم خاصی نیست و در گونه «الصیکاه» تونسی قرار دارد . "البرده" نیز در گونه "المزموم" تونسی است تونس می خواند ، و از نظر درجات موسیقی از جایگاه «الجهارکاه» در بعضی از کشورهای مشرق عربی قرار دارد.

در کنار این اصطلاحات موسیقی بر اساس متون با اهداف مربوط به دین اسلام و پیامبر شریف ، هر یک از گروه های صوفی ، ترانه هایی خاص برای هر خود ایجاد کرده است ، و همه آنها اشعار مشترک را به صورت کلاسیک و بومی به اشتراک دارا می باشند ، برخی از آنها توسط بنیانگذاران این گروه ها و برخی دیگر از سوی پیروانشان ساخته شده اند ، و اهداف بر تجلیل از خالق ، متعال و ستایش پیامبرش محمد ، صلی الله علیه و آله و سلم ، خلیفه های صالح ، مقدسین و افراد صالح ، بنیان گذاران طارقها و یارانشان متمرکز است. در مورد ملودی های آنها ، دقیقاً مشخص نیست واضع آنها کیست. که شاید ترس از عکس العملها باعث این امر شده است. شاید در این رابطه لازم به ذکر باشد که این ترکیب نسبتاً دیر ظاهر شده است ، یعنی بعد از آنکه برخی از کسانی که دانش این هنر را داشتند در قرن نوزدهم و بیستم ظاهر شدند و مناجات قبل از آن بر پایه استفاده از ملودی های سایر قطعاتی بود که با طنز آشنا هستند.

آداب و رسوم گروه های مختلف دارای اشتراکاتی است که با یک بخش عاری از مناجات شروع می شود که با تلاوت سوره فاتحه از قرآن شریف آغاز می شود و سپس با تلاوت یکی از «حزب ها» یا سایر دعاها که توسط شیوخ راه ها تهیه شده است ادامه می یابد.  بخش اول با آهنگهایی دنبال می شود که مشروط به ریتم خاصی نیستند و از سازهای موسیقی استفاده نمی کنند ، از ضربه زدن و ملودیک استفاده نمی کنند بلکه ملودی ها در آنها به صورت جمعی اجرا می شود ، به عنوان مثال آنچه در کارهای گروه"السلامیه" در آواز خواندن گوشه ای از "سلسله ذهبیه" اتفاق می افتد. ارجوزه ای (شعری از بحر رجز) که هفتاد و نه بیت است که توسط شیخ عبد السلام الاسمر در سال 979 ق / 1571 مطابق آنچه در بیت هفتاد وی بیان شده است تألیف شده است. مناجات های الحرور با ریتم تونسی تدوین شده است ، که بعضی از آنها نزدیک به ریتم های مورد استفاده در موسیقی است، در حالی که برخی دیگر با رنگ های شهری و روستایی آن به ریتم های موسیقی عامیانه نزدیک تر هستند. در میان ریتم های بخش اول ، "البطایحی" که دارای چهار واحد است و کند است ، می توان آن را در سرودهای "السلامیه" ، "العیساویه" و "العامریه" با اختلاف نسبی در وضعیت روزهای قوی و ضعیف و نحوه ارائه قرار داد. و "السعداوی" به طور مرتب در سرودهای "السلامیه" مشاهده می شود. این مجموعه از دوازده و چند تشکیل شده است که چهار بار ساخته شده است ، و در موسیقی عامیانه تونس مورد استفاده قرار می گیرد و به دنبال آن "البطایحی" یا "السعداوی" یک ریتم با الگوی سریع تر و "دخول برول" نامیده می شود و دارای دو واحد ریتمیک است و در سرودهای صوفیانه به صورت تصاعدی افزایش می یابد، درست مثل این موضوع در موسیقی دنیایی است ، جایی که به کندی شروع می کند و با ریتمی بسیار سریع به نام های "ختم" و "برول" به پایان می رسد .این ریتم سریع نزد گروههایی مانند "العیساویا" ، "العوامریا" و "العوزوزیه" "التخمیره" می گویند. حالتیاز تشنج شدیداست که آواز خوانان و رقصندگانی را که در یک خط یا دایره ایستاده اند ، تحت تأثیر قرار می دهد و از حال خود خارج می شود و برخی از آنها حرکاتی را انجام می دهند که شبیه یک شیر  در بند شده توسط توسط یک زنجیر است ، یا شتری که برگ های خار دار انجیر را می خورد ، عادت هایی که در حال کاهش است .

برخی از شیوه ها با ریتمی که مختص آنهاست ، متمایز می شوند ، از جمله اینکه روش "العیساویه" به ریتم "کهکشان" مشهور است که قسمت اول آثار خود را می رساند ، ریتمی پنج واحدی که در موسیقی دنیوی تونس هیچ معادلی ندارد و مورد تحسین دسته جمعی خوانندگان قرار می گیرد. از برجسته ترین انواع طبع هایی که در سرودهای صوفیان به کار گرفته می شود، "رصد الذیل" ، "الاصبعین" ، "الحسین" و "الصیکاه" است که همگی در موسیقی ماهرانه (آشنا "طنز") و برخی از صداها در موسیقی ملی از جمله "العرضاوی" مورد استفاده قرار می گیرند. چرا که آن را از شرق  برگرفته و از رسیدن به درجه ی هشتم (الدیوان) ، و "الصالحی" نزدیک به جایی که او آن را از "البیاتی" تحویل گرفت دوری می کند، جز این که فقط به یک عقد خماسی (خمس اصوات) و "المحیریسیکا" (در نزدیکی جایی که او آن را تحویل دوستداران یا النهاوند داد) محدود می کند. و همه این گونه ها به طور گسترده در موسیقی محلی شهری تونس گسترده می باشد.

از جمله متداول ترین آلات موسیقی که برای همراهی با مناجات های صوفیانه استفاده می شود:

- سازهای کوبه ای: از جمله  آن ساز "داربوکا" است که در بعضی از کشورهای جهان عرب "تابلا" نامیده می شود. این ساز از سفالهای رنگ نشده ساخته شده است و دارای گردنی به اندازه نیمی از ابزار است و در آن پوستیک بز یا شتر استفاده می شود. و "بندیر" در بعضی از کشورهای عربی به عنوان دف یا دایره یا الک شناخته می شود. چون از نظر شکل به یک الک شبیه است ، از یک طرف با پوست بز یا پوست گوسفند پوشانده می شود، و در بعضی از کشورهای عربی به آن "رق" می گویند که التی دایره شکل است که چارچوب آن از چوب ساخته می شود که قطعه ای مس در آن بکار برده می شود.  وبیشترین محبوبیت را در مجموعه های "العیساویه" دارا می باشد.

- سازهای ملودیک: یکی از پرکاربردترین آنها در میان صوفیان عبارت است از: "زارانا" که به آن "زکرا" نیز گفته می شود .این ساز بادی چوبی است که از یک قطعه توخالی استوانه ای شکل تشکیل شده و دارای انتهایی ناقوس مانند است. در روستاها و بادیه های تونس بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.برای همراهی با موسیقی های محلی به همراه دو سرود  "العیساویه" و "العوامریه" به کار گرفته می شود.  و گاه به جای "زرنا" در برخی از مناطق تونس (به ویژه در مناطق صفاقس و نابل) استفاده می شود. اما ساز "بالکلارینات" سازی بادی با منشأ اروپایی است که در گروههای سمفونی و مجموعه موسیقی های ارتش استفاده می شود.

موسیقی صوفی در تونس شامل یک  برنامه ملی یا قومی است که به خصوص در موسیقی به اصطلاح "بالسطمبالی" ظاهر می شود ، و آن رنگی است که در میان زنجی ها  و طریق "السودانی" یا "سیدی سعد". ظهور کرده است یک ترکیب سه گانه است که علاوه بر سازهای مورد استفاده ، از اصالت آفریقایی مانند "القمبری" نیز برخوردار هستند ، و آن سازی با جعبه صدا است که بر آن صدف و بازوان بلندی است. " [7]

 

عناصر موسیقی در سروده های طریقت های صوفی:

طریقت شاذلیه: طریقت شاذلیه از جمله مشهورترین طریقت های صوفی در شمال آفریقا به شمار می آید که در شرق و غرب گسترش یافته و احزاب و اوراد آن به ابوالحسن شاذلی منسوب می شود. شاذلی بیش از ۲۰ حزب را در موسیقی های مشخص و با آواهای صوتی متفاوت بین شدت و نرمی، تألیف نموده است. شاگرد او، ابوالعباس مرسی، یک حزب به شیوه استاد خود تألیف نموده است. مهم ترین حزب های شاذلیه عبارتند از:  «حزب البحر»، «حزب الشیخ»، «حزب الکبیر»، «حزب الحمد»، «حزب الفتح». در درجه اول این احزاب شامل مفاهیم؛ توسل به خدای متعال و گرامی داشتن او بر هر چیزی، احترام به آیات قرآنی، دعوت به صبر در مقابل سختی های دنیا و استغفار و حمد می باشد. جلسات ذکر در طریقت شاذلی شامل تلاوت قرآن کریم، قرائت احزاب و دعاها و تکرار اسم جلاله الله و سپس ضمیر غائب «هو» در دو درجه و با اختلاف صوت رباعی و خماسی است. رهبر سرایندگان، الباش، قصائدی با مضامین دینی می سراید و پس از ذکر با سایر سرایندگان، به سرودن قصیده «المرزوقیة» که به مقام راست الذیل ختم می شود می پردازند و در پایان برخی از بشارف تونسی را با یکدیگر اداء می کنند.

طریقت رحمانیه: اولین مؤسس این طریقت عمر الخلوتی است که در شمال آفریقا به عبدالرحمن قشتولی  (1794م) معروف است و به گسترش این طریقت در آن منطقه پرداخت. از جمله اصول این طریقت، انجام واجبات، تکرار ذکر الله با صدای بلند، تکرار ذکرهای روزانه بعد از نماز عصر در مسجد الزیتونه، به صورت نشسته و نیمه حلقه می باشد. خانقاه شیخ علی بو حجر از مهم ترین زوایای این طریقت به شمار می آید. برخی سازهای موسیقی مانند تار، دف و نقاره را به این طریقت منسوب دانسته اند و مدائحی شبیه به مدائح «القادریه» را برای آن تالیف نموده اند.

طریقت عروسیه: این طریقت به شیخ احمد بن عروس (1436) منسوب است که به مانند دیگر طریقت ها شهرت چندانی به دست نیاورده و گسترش نیافته است. احتمالا جماعت السلامیه برخی از اوراد و احزاب خود را از این طریقت به وام گرفته است.

طریقت سلامیه: این طریقت توسط شیخ عبدالسلام أسمر (1573م) تاسیس شد که شهرت زیادی کسب کرد و پیروانی در تونس و لیبی به دست آورد. ذکر های اندک و دعاهای مخصوص با سبک لطیف دارد. آنچه در این حلقه ها اجرا می شوند عبارتند از:

موسیقی سلسله ذهبیه که ۷۹ بیت دارد و بر اساس ایقاع و نغمه است که شیخ عبدالسلام اسم آن را «السلسلة الذهبیة» نامگذاری کرده است. فتحی غنده در پژوهش خود به نام « الطریقة السلامیة فی تونس، أشعارها وألحانها » بیان می کند؛ با توجه به روایات، لحن سلسله از مقام الحسین در بیت اول و نیمه بیت دوم شروع شده و به مقام رمل المایه ختم می شود. این لحن از بیت سوم به بیت هشتم در همین مقام در حرکت است سپس به مقام الرمل در بیت نه و ده رسیده و از آن جا به مقام راست الذیل در بیت یازده و مقام العراق در بیت دوازده و سیزده ختم میشود. این سلسله شامل رنگ و تزیین های بسیاری است تا جایی که امکان شماره گذاری کل انواع الحان اضافه شده به این موسیقی امکان پذیر نیست.

-         سلسله الفزوع: نام گذاری این قصیده به لهجه است و شامل ۸۰۰ بیت است. فزوع به معنای طلب یاری از اولیاء و صالحین به هنگام غلبه بر سختی ها، قضاء حوائج و توسل به خداوند است. لحن این سلسله بر بداهه گویی استوار است. به عبارت دیگر جمله هایی که این لحن از آن ترکیب شده ثابت نیستند (سه ریتم دارد) و از شیخی به شیخ دیگر با توجه به دانش موسیقی هر شیخ تغییر می کند که مبنای آن تسلط بر ریتم ها و مقامات یا تصرف درست در الحان و حرکت از یک قطعه به قطعه دیگر بر اساس روش های تعیین شده سنتی است. شناخت موسیقی، توانایی ابتکار الحان هماهنگ را ایجاد کرده و نشان دهنده ذوق سراینده است و این امکان را فراهم می کند که نه تنها بر روی شنونده تاثیر می گذارد بلکه وی را به گونه ای به وجد می آورد که با او هم صدا می شود و پاسخ می دهد.

-         التصلیه: سرایندگان به «تصلیه» یا تکرار ذکر (اللهم صلّ علی سیدنا محمد و سلم علی آله و صحبه)، همراه با مدح پیامبر با لحن ساده و سریع، با درجات مختلف می پردازند. سپس با قرائت سوره فاتحه، بخش دوم بدون کاربرد سازهای موسیقی به پایان می رسد.

-         منحصر دانستن بحور به بحور سلامیه دشوار است، اغلب ریتم های موسیقی و بحوری که بر اساس این ریتم ها ساخته می شوند در مقامات تونسی تصنیف شده اند که هم در میراث سنتی و هم در فرهنگ شهرنشینی قابل استفاده اند. مهم ترین ریتم سنتی قابل استفاده در این بحور ریتم دخول براول است. اما قالب لحنی این بحر ها شامل جمله اصلی موسیقی است که شیخ گروه آن را می سراید و دیگران آن را تکرار می کنند و شیخ دوم با توجه به ابیات مختلف، با کمی تصرف و خروج از یک مقام به مقام دیگر و بر اساس توانایی خود در تصرف و ابداع موزون، آن را تکرار می کند.

-         الشطحة: ریتم این سلسله نسبت به ریتمی که این بحر از آن ساخته شده، تند تر است. الختم: قطعه ای است که به دنبال شطحه می آید و تند تر از ریتمی است که بر اساس آن ساخته شده است.

-         التهلیلیة: جمله موسیقی ساده با ریتم تند است که اسم جلاله را بیان می کند. کلمه تهلیلیه (از تهلیل) و گرفته شده از اسم جلاله الله است. لحن السلامیه به تهلیلیه ختم می شود و به آن «جذبه» می گویند و تند ترین مقطع در این ترکیب است که مراسم سلامیه به وسیله این ریتم به اوج خود می رسد. این مراسم دو ترکیب موسیقی را شامل می شود که هر یک بحور ، شطحات، خاتمه و تهلیلات متنوعی را در بر می‌گیرد.

-         طریقت عامریه: این طریقت به شیخ عامر المزوعی منسوب است که در الجزایر بیش از تونس گسترش یافته است. عامریون در روزهای پنجشنبه بعد از نماز عصر گرد هم می آیند و با احساس تمام فریاد «الله الله» سر می دهند تا یکی از آن ها از خود بیخود می شود. عامری ها علاوه بر تار و نقاره و دف از سازهایی چون زرنه و دربوکة استفاده می کنند.

-         طریقت سید بو علی نفطی: شیخ ابو علی نفطی (615 ه، 1213 م) موسس این طریقت است. این طریقت بر پایه ذکر و مدح است. سرایندگان با استفاده از سازهای بندیر و قندی (طبل کوچک هرمی شکل از جنس سفال) می رقصند. این طریقت در بلاد جرید گسترش یافته است.

-         طریقت عزوزیه: این طریقت منسوب به ولی الصالح علی عزّوز است که در مراکش متولد و در زاغوان (1705) از دنیا رفت. این طریقت زوایایی دارد که در مناطق مختلف است. اولی در پایتخت و بر اساس روش علی عزوز ، دوم در بنزرت و سوم در زاغوان، جایی که ضریح شیخ قرار دارد. همچنین شامل فنون عجیب اندلسی می شود که همراه با تار و نقاره است.

-         طریقت مدانیه: موسس این طریقت ابو شعیب انصاری المدانی (594ه/ 1197-1198 م) است که پس از دیدار با عبدالقادر جیلانی در مکه به مقام ولایت دست یافت. این طریقت با طریقت علاویه (منسوب به احمد علاوی) متفاوت است و مرتبط با طریقت «الدرقاویه» است. طزیقت مدانیه به مبالغه در زهد، سرکوب شهوات، و اندیشیدن به آخرت معروف است. پیروان زیادی دارد و خیلی کم از مدح و سازهای موسیقی استفاده می کند. از آیین های آن ها، نشستن و قرائت «الوظیفه» است سپس به شکل حلقه ای بر می خیزند و ذکر خدا را با ضمیر غائب «هو» تکرار میکنند.
مریدان به واسطه تکرار اسم «الله» یا اسامی دیگر خداوند و در حال ایستاده یا خم شده با صوت و آواز، به حالت شهود می‌رسند. و خیلی سریع بدون تغییر مکانشان، با یکدیگر هماهنگ می شوند. موسس این طریقت، محمد المدانی، به امر استاد خود، احمد العلاوی، در سال 1910 ان را گسترش داد و سال 1918 بخش اصلی این طریقت در قصیبه المدیونی تاسیس شد و با توجه به اینکه مورد قبول مردم قرار گرفت به راحتی در بخش های مختلف تونس؛ پایتخت و اطراف آن، زغوان، منزل تمیم، السواسی، صفاقس، المحرص، قابس، المرازیق، نفزاوة، المهدیة،المنستیر، توزر، نفطة و ردیف منتشر شد. این طریقت به همراه دیگر طریقت ها از جمله طریقت های صوفیه به شمار می رود که به تبیین حقایق تصوف، شناخت خداوند و کسب رضایت او با شعر، موسیقی و روش های مختلف می پردازد. وجه تمایز این طریقت با دیگر طریقت ها، عدم استفاده از سازهای موسیقی است و تنها به صوت آوازخوان ها بسنده می کند. لذا سرایندگان به تکرار اسم مصدر (آه) در ریتمی موزون و همراه ذکر اوراد و ابیات شعر در مدح خدای جل جلاله و پیامبر صلوات الله علیه می پردازند. این ذکر بر اساس الحان و آوازهای مخصوص و در درجات متفاوت است که گاهی چیزی شبیه به موال است و «الحضرة» نامیده می شود که از سروده های محمد المدانی می باشد. این طریقت مبتنی بر تکنیک های دقیق مثل تقسیم موسیقی بین شیخ و مریدان است، شکل اداء آن آزاد و فی البداهه است. ریتم خاصی ندارد یا بداهه و قابل پیشبینی است و یا غیر بداهه و غیر قابل پیشبینی.  گاهی کلمه و یا کلماتی اضافه می شود که در قصیده نیست و این برای آن است که روند لحن هنگام اداء آواز کامل شود. گاهی تغییر از مقام اصلی به برخی مقامات دیگر صورت می گیرد. اما کلام استفاده شده در سروده یا لهجه است، یا عربی فصیح و یا بدوی. موضوع متن یا مدح است و یا دعا و عبادت.

-         طریقت تیجانیة: این طریقت با ظهور احمد التیجانی (5181م) پدید آمد. و از جمله بزرگترین طریقت هایی است که منتشر شد و پیروان زیادی به دست آورد که به احباب یا احباب الشیخ معروف شدند. صادق رزقی بیان می کند «این طریقت هیچ جاذبه، رقص و کارهای خارق العاده ندارد و شامل تالیفات متعددی مانند بغیة و رماح می باشد. این طریقت مبتنی بر استغفار و صلوات بر رسول خدا  صلوات الله علیه و ذکر لا اله الا الله است که مجموعه این اذکار و صلوات ها «الوظیفه» نامیده می شود. که بر تمامی پیروان شیخ واجب است که صبح و شب با نهایت آرامش و خلوص و خشوع و با تمرکز بر حرکت در مسیر مجاهدت روحی، این اذکار را قرائت نمایند.

-         طریقت سعد و ظهور السطمبالی: مصادر و مراجع چیز زیادی در خصوص این طریقت بیان نکرده اند مگر برخی اشاره های پراکنده و یا بعضی سخنان شفاهی. فن السطمبالی مربوط به احباش و سیاه پوستان جنوب شرق آفریقا است که در قرن 19 پدیدار شد که اشتباها به باشا آقا السطمبولی در استانبول ترکیه منسوب شده است. این هنر مرتبط با اندیشه موسیقی درمانی است که بر اساس آیین تخمیر صوفی و اوج گیری روحی است و با توجه به سازهای معروف موسیقی مانند قمبری ( ساز همراه با وتر و ریتم  است)، شقاشق، قراقب (سازهای ریتمی با زنگ موسیقی برنجی) است. گاهی اوقات این طریقت سرودها و اذکار خود را با لهجه غیر عربی میخوانند و در آن الفاظ و عباراتی است که برای مخاطب قرار دادن موجودات به غیر از انسان مورد استفاده قرار می گیرد مانند «قلادیمة»، «بابا جاط»، «أمی یانا» و «یامو». پیروان این طریقت اکثرا سیاه پوستان و طرفداران سعد الشوشان و مریدیه و نژادی به اسم «نژاد بوسعید» هستند. شایان ذکر است این طریقت تا کنون همچنان وجود داشته و نقش زیادی در زندگی فرهنگی -اجتماعی سرزمین های تونس ایفا کرده است.

با توجه به آنچه به صورت خلاصه بیان شد روشن است این طریقت های منتشر شده در تونس در امتداد تحکیم تصوفی است که گروهی از مسلمانان برای شکست نفس و از بین بردن مظاهر دوری از دین اسلام از آن پیروی می کنند. ذکرها و سروده ها وسیله ای برای از بین بردن حجاب دیدار محبوب و رسیدن به مقام مکاشفه و وصول به حقیقت مطلق است. اشتیاق مردم تونس به موسیقی و سروده ها باعث گسترش این مدائح شد. به ویژه اینکه جامعه هماهنگ با این تمرین های هنری است که لذت روحی و روانی و جشن های گروهی را به دنبال دارد.

ترکیب های موسیقی مرتبط با طریقت های صوفی با تنوع مضمون و مفاهیم موسیقی که نشان دهنده ظرافت وتوانگری لهجه های موسیقی تونسی است متمایز می شود. این طریقت ها موجب حفظ ویژگی ها و گسترش موسیقی تونسی می شود که با وجود تفاوت های دینی و غیر دینی، شامل عناصر مشترکی است که نشانه های آن در ریتم ها واضح و روشن است. شاید ترکیب های موسیقی مربوط به طریقت های صوفی، به عنوان رابط بین موسیقی مادی و ملی باشد که شامل فرهنگ شهری و روستایی است. و این همان چیزی است که موجب انتشار گسترده این موسیقی ها در تونس شده است که بین پیروان و غیر آنان و در مناسبت های دینی و غیر دینی،جشن ها و اعیاد ملی مورد استفاده قرار گرفت و از نسلی به نسل دیگر منتقل شد.

پاراگراف دوم: هنر تصوف ملی ( حضرة (حضور) به عنوان نمونه)

«حضور» به عنوان یکی از آیین های طریقت های صوفی است که در تجلی صحنه فرهنگی نقش دارد و ابعاد عمیقی از تجلی معنوی پیروان تصوف را محقق می کند. حضرة اصطلاح اسلامی- صوفی است که به مجالس ذکر دسته جمعی و به شکل خاص، به طریقت های صوفی اهل سنت اطلاق می شود. در رأس آن شیخی است که به این طریقت شناخت دارد و به همه چیزهایی که آرامش را مختل می کند توجه دارد. دلیل نامگذاری «الحضرة» این است که باعث حضور قلب در پیشگاه خداوند است و این از ارکان مهم طریقت صوفی به شمار می آید. در این عمل، انواع مختلف ذکر مانند خطبه ها، تلاوت قرآن و دیگر متون؛ دعاها، اوراد، اشعار، سروده های دینی و مدائح نبوی، اذکار گروهی به صورت ریتمی و با تلاوت اسماء الحسنی خوانده می شود. گاهی محافظه کاران تصوف از ساز دف در مراسم «حضرات» خود استفاده می کنند در حالی که برخی طریقت ها، سازهای موسیقی دیگری به کار می برند. «حضرة» در کشورهای عربی و برخی کشورهای اسلامی غیر عربی مانند: اندونزی و مالزی با همین نام شناخته شده اند و کشورهای دیگر مانند ترکیه و بالکان با نام های دیگر از آن نام می برند. این مراسم اکثرا در شب پنجشنبه و بعد از نماز عشاء یا در روز جمعه، بعد از نماز جمعه برگزار می شود.

مسلمانان صوفی، معتقدند اصل «حضرة» در شریعت اسلام به تفسیر آنان از آیات قرآن و احادیث نبوی بر می گردد که به برگزاری مراسم ذکر و دعا دسته جمعی و صلوات بر پیامبر فرا می خواند و آن را وسیله ای برای افزایش رغبت انسان برای اداء واجبات دینی می دانند.

این در حالی است که مسلمانان سلفی حضرة را بدعت و جدای از دین اسلام می دانند. صادق رزقی در کتاب  «الأغانی التونسیة» بیان میکند: «حضرة عبارت است از ایستادن گروهی پابرهنه و با لباس مخصوص صوفی در صف جلو است که اسم جلاله الله را با ضمیر «هو»، با ضربه های هماهنگ، یکی پس از دیگری بیان می کنند و هماهنگ با ریتم گروه، در بیان این ذکر اوج می گیرند». حضرة اصطلاحی است که به معنای «حضور قلب در پیشگاه خداوند است که یکی از مهم ترین اصول طریقت صوفی به شمار می آید. و گروهی زیر نظر شیخ یا نائب او به اسم (مقدم)، به ذکر خداوند می پردازند. این مراسم با تلاوت قرآن آغاز می شود. سپس سروده های عرفایی چون شیخ عبدالغنی نابلسی، ابن فارض، ابن عربی و غیره را می خوانند. پس از آن دوباره به ذکر می پردازند تا زمانی که شیخ یا مقدم آن را پایان دهند. حضرة از شیوخ و عرفای بزرگ به ارث رسیده است و بر اساس آنچه در کتاب متصوفه آمده حضرة به عنوان مظهری از مظاهر تصوف به شمار می‌آید. به عقیده دکتر مراد سیالة: «حضرة به معنای حضور، و اجتماعی است که اشخاصی که منسوب به طریقت خاصی هستند گرد هم می‌آیند و به تمرین آیین و عادات خویش در محضر شیخ طریقت می‌پردازند».

حضرة در تصوف تونسی یکی از مظاهر فعالیت های طریقت صوفی است که آن را از سایر طریقت ها جدا میکند. عادتا پیروان به همراه شیخ خویش در خانقاه برای تمرین آیین خود گرد هم می آیند. این دیدار به دو بخش تقسیم می شود: بخش اول مربوط به ذکر و تلاوت اوراد، احزاب و بحوری است که مؤسس طریقت آن را تالیف نموده و بخش دوم که همان حضرة است از سروده ها و آواز هایی تشکیل شده که در برخی از طریقت ها برای تمجید و مدح ولی مورد استفاده قرار می گیرد. حضرة در طریقت های مختلف متفاوت است. در حالی که پیروان شاذلیه به ذکر اسم جلاله الله، همراه با حرکات ساده بدن می پردازند پیروان طریقت های دیگر مانند عیساویه، رقص های پیچیده و هماهنگ اجرا می کنند و مجلس، به جشن موسیقی تبدیل می شود که طبق آیین، در آن تار و دف می نوازند. به دلیل مجال اندک، از بین سنت های صوفیانه تونسی، تنها به تبیین حضرة عیساوی که برنامه های موسیقی پرمایه و پیچیده دارد و آیین خود را در خانقاه الحاری برگزار نموده اکتفا می کنیم .

-         مضمون شطحة و تخمیرة:

تخمیرة هدف اصلی از اعمال و کارهایی است که مریدان در حین حضور انجام می دهند و این اوج تجلی معنوی و جدایی از عالم مادی برای رسیدن به رفعت است. برخی از این حالت به عنوان غوطه ور شدن در عالم غیب تعبیر می کنند. نشانه هایی برای متخمر در این حالت آشکار می شود که عبارتند از حرکت بر روی گداخته آتش، مبهم سخن گفتن، رقصیدن با هیجان، پرورش حشرات سمی مانند عقرب و لرزش بدن و افتادن روی زمین. این حالت که  شبیه جنون یا هیستری است «عندوالحوال» نامیده می شود و عامه مردم آن را مرتبط با جن می دانند و معتقدند این حرکات از واکنش های جن است و سعی میکنند فردی را که گرفتار این حالت شده با ضربه شدید به دف و یا ایجاد حالت حضور برای او، مداوا کنند.

-         توصیف صحنه حضرة (حضور):

  گروه موسیقی شروع به نواختن موسیقی مطابق میل حاضرین می کنند. قطعه اول تقریبا آرام است سپس کم کم سرعت می گیرد. گاهی حضّار قطعه هایی را درخواست می کنند که به «سید بوعکازین» منسوب است مانند قطعه منصور یا بولبابه. هنگام نواختن موسیقی برخی از افراد معروف حالت تخمر به آن ها دست می دهد و این بر اساس قطعه ای است که پخش می شود، فردی بر اساس قطعه «عاری علی جدی» و دیگری با قطعه «نادیت یا بوعکازین»، می رقصد. به هر حال، هر فردی هماهنگ با ریتم می رقصد و دست و پای خود را حرکت می دهد. برخی حتی در این حال بر روی گداخته آتش دراز می کشند و یا آن را می خورند. دیگری بر روی خارها دراز می کشد بدون اینکه به او آسیبی برسد. فرد دیگر با افراد پر هیجان، کاملا نزدیک به هم می رقصند. تمام حالت های تخمر در مرحله آخر تبدیل به حالت ناآگاهی موقت می شود و پس از اندکی استراحت، افراد دیگر به سرعت به وی کمک می کنند تا بایستد.

در مراسم حضور، زنان در رقص و تخمر شرکت می کنند که اکثرا بالای ۵۰ سال سن دارند و ترجیح می دهند با قطعه «عاری علی جدی» برقصند.

وضعیت گروه:

گروه در وسط مکان جمع می شوند و اکثر نوازندگان و تکرار کنندگان نشسته اند به جز نوازنده قطعه «دربوک» که بر روی زانوها و یا یک زانو مینشیند تا به راحتی بنوازد و دربوکه را بر روی کتف خود آویز می کند. این وضعیت مخصوص نوازنده حضرة است. گروه موسیقی مقام «بوعکازین» از ۴ تکرار کننده و ۳ نوازنده تشکیل شده است که رهبر یا «رایس بندیر» بین آن هاست و شیوه نواختن و زمان آن را مشخص می کند. یک نفر از نوازندگان، «زکره» و «دربوکه» به تنظیم و آرایش ریتم ها می پردازند. در بخش تحلیل به نقش این نوازنده و ارتباط او با دیگر نوازندگان اشاره می کنیم. با گذر زمان، تقریبا در نیمه مراسم، نوازندگان حالت خود را تغییر می دهند و گروه هماهنگ با افزایش سرعت قطعه هاو ریتم ها، می ایستند و معمولا پایان مراسم بسیار دیدنی می شود چراکه همه در وسط جمع می شوند و به رقص های دسته جمعی و کارهای خطرناک مانند رقص بر روی آتش و دراز کشیدن روی خار می پردازند.

طریقت عیساویه به عنوان نمونه:

حضره از مهم ترین ویژگی های طریقت عیساویه است که به محمد بن عیسی مکناسی، شیخ معروف، (933ه/ 1525م) منسوب می شود. حضرة، در اصل عبارت است از ایستادن گروهی از «فقرا» در جلو گروه و به صورت پا برهنه، بدون جبّه و برانس است که اسم خدا را با ذکر «هو» و با صدای پرخروش و با حالت ایستاده و خم شده به صورت منظم و هماهنگ، یکی پس از دیگری و مطابق با لحن مدح، تکرار می کنند. گاهی بر روی یک پا می ایستند پا را مطابق با آهنگ و مفاهیم، جلو بر روی زمین محکم می کنند. این عمل شکل های مختلف و حرکات مخصوصی دارد که بازتاب آن هماهنگ با صدای دف و تار و نقاره است و به پیروی از شیخ که در وسط صف ایستاده انجام می شود. شیخ گاه گاهی از صف خارج می شود و با شنیدن ذکر مدح پیامبر صلوات الله علیه، یا یکی از اولیاء، به رقص و رکوع و دست زدن و ایجاد صدای غرغره می پردازد و توجه همه را به خود جلب می کند. همه این اعمال بداهه و بدون هماهنگی قبلی با موسیقی است.  صادق رزقی در بیان مرحله بعدی حضرة می گوید: « حضرة در جلوی حلقه مستطیلی شکل، روبه روی چهره پیروان خود، در صفی که شیخ قرار دارد می ایستد.  شروع به تلاوت فاتحه در «مجرد» می کنند (مجرد: کلامی در مدح شیوخ و مقام نبوی است که گاهی قافیه دار و گاهی بدون قافیه است و گاهی نه وزن و نه قافیه دارد). سپس لحن خود را با الفاظ «یا بابا» و  یا «الله الله» به اتمام می رساند.

مجرد را با ضربه دست به سازهای موسیقی انجام می دهند که اکثرا از وزن ها و قطعه های معروف گرفته شده است. گاهی افراد طریقت عیساوی از دف و سازهای موسیقی استفاده می کنند و قطعه هایی از شعر ابن فارض و دیگر صوفیان را می خوانند. پس از مجرد به مدح می پردازند و حرکاتی اجرا میکنند. قطعه های مدح ابتدایی همراه با تار و نقاره است. و وقتی به ذکر سروده های مربوط به شراب می رسند ضرب دف ها بین ۳ تا ۸ ضرب، افزایش می یابد. شایان ذکر است طریقت عیساوی در تونس، قطعه هایی دارد که تعداد آن مانند قطعه های اندلسی است. در این حالت مریدان پیرامون شیخ خود جمع می شوند و در فضایی مملو از حرکت و سماع و انجام آیین ها که گویی جدای از این عالم است قرار می گیرند و به عالم حضور و شهود منتقل می شوند.

موضوع دوم: تاثیر گذاری بر عادات و سنت های جامعه تونس

موسس طریقت شاذلیه، بلحسن شاذلی است که از مشهورترین اولیای تونس به شمار می رود و مقبره نمادین وی در تونس بر بالای تپه ای قرار دارد. وی شاگردان بسیاری داشت و پس از اینکه قاضی شهر، علیه او نزد امیر توطئه چینی کرد برای نجات جان خود به مصر فرار کرد و پس از ترک تونس، پیروانش به نشر طریقت وی پرداختند و شهرت او جهان گیر شد تا جایی که یکی از قطب های تصوف اسلامی به شمار می آید و پیروانش تا کنون، همواره به ذکر و دعا می پردازند و به فقرا صدقه می دهند.

ضریح محرز -که در نزد پیروان خود به سلطان مدینه معروف است- (در دروازه سویقه در شهر عتیقه) نه تنها زیارتگاه مسلمانان تونسی است بلکه یهودیان هم او را زیارت می کنند و او را به عنوان فقیه و عالم می شناسند و یاری رساندن به مظلومین و ستمدیدگان را جزو سیره او می دانند. وی تفاوتی بین مسلمان و مسیحی و یهودی قائل نمی شد و با همه، با محبت برخورد می کرد. برخی روایت های شفاهی و مکتوب، از نقش وی در ورود یهود به شهر عتیقه و ساخت منطقه ای در آن جا سخن می گویند. گفته شده، محرز بر بالای سقف خانقاه خود ایستاد و عصای خود را پرتاب کرد و مکان مشخص شده با عصا را منطقه یهود تعیین کرد که نزدیک به مسجد و ضریح خود اوست. همچنین برخی زنان صالح تونس به کرامت هایشان در جلب خوشبختی، شفای ناباروری، مریضی های لا علاج و ازدواج دختران معروف شدند. از جمله: خانم منوبیه، معروف به سیده نغاره است. وی از پیروانش در مقابل بدی ها حمایت می کرد و یکی از شهرهای تونس به اسم او نامگذاری شد. همچنین گروهی به وجود آمد که اوراد و دعاهای او را می خواندند و معجزاتش را بیان می کردند.

این اطلاعات ساده از مشهورترین انسان های شایسته تونس، دلیل بر ریشه دار بودن یاد آنان در ذهن و زندگی مردم است به گونه ای که مقبره آنان مکانی برای اجرای برخی آیین ها، عادات و سنت های دینی صوفیان قرار گرفته و هر شهر و روستایی معتقد به برگزاری آن است، آیین هایی مانند: «زیارت»، «وعده»، «خرجه» و «زرده».

همه این ها نشان دهنده اهمیت نقش متصوفه در عادت ها و سنت های جامعه تونس است که با تحکیم آیین های صوفی خود، به ترویج آن در اعمال دینی پرداختند. این تاثیرگذاری، در سنت برگزاری جشن های صوفیان روشن است.

بخش اول: تحکیم آیین های صوفی ملی

در تونس شهر یا روستایی خالی از خانقاه نیست. مردم آن را مایه برکت می دانند و به واسطه آن، ضرری را دفع می کنند. در هم آمیختن دین با فولکلور، حالتی فرهنگی را به وجود آورده است. آیین های دینی با زندگی روزمره تونسی ها در ارتباط است و جزئی از عادت و سنت های آنان محسوب می شود. از جمله مهم ترین این آیین ها عبارتند از:

زیارت: در این آیین به زیارت مقام و تلاوت سوره فاتحه برای روح ولی صالح و روشن کردن شمع و تقدیم نذر، بخور و هدیه برای حاجت روایی و تبرک جستن به ولی صالح می پردازند. زنان در حین زیارت به روشن کردن شمع در گوشه هایی از مکان می پردازند و حاجت های خود را نزد ولی بازگو می کنند. این در حالی است که دیگران نخ هایی را به ضریح چوبی ولی، گره می زنند. هر کس تمایل به ازدواج یا فرزند دار شدن دارد و برای وی محقق نشده، به مقام خانم منوبیه آمده و نخ کوچکی گره می زند و حاجتش را با تبرک جستن به وی، درخواست می نماید. در مقام سید بشیر هم همین اعمال انجام میشود.

به همین منوال اعتقادات دیگری وجود دارد مانند: اعتقاد به آب چاه یکی از اولیاء، برای شفای بیمار از هرنوع مرض، سحر و چشم زخم. به این صورت که عده زیادی از زائران ظرف هایی برای برداشتن آب از این چاه روزانه می برند و برخی حتی برای شفا، در این آب حمام می کنند. این اعمال و آیین ها همچنان ادامه دارد تا اینکه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود حتی اگر حاجت هایشان برآورده نشود. این پدیده قابل توجهی است که اکثر زنان به آن اعتقاد دارند و به ولی جنبه اجتماعی خارق العاده می بخشند که قادر به ازدواج، شفا بخشی و اعطای موفقیت است. این ها مسائلی است که به عادتی بین مردم تبدیل شده و امکان بحث بر سر آن وجود ندارد ولی صوفیان معتقدند این ها انحرافاتی است که باید از بین برود چرا که در شرایط نامناسبی به وجود آمده اند. پس زیارت، مناسبتی اجتماعی- فرهنگی است که مردم یکدیگر را زیارت کرده و کلام و غذا و شیرینی رد و بدل می کنند. در اینجا فروشندگان و تاجران فرصتی را برای عرضه خدمات و کالاهایشان می یابند.

 خرجه: عبارت است از خروج «فقرا»ی خانقاه (زاهدان) همراه با ذکر، مدح، پرچم، ساز و کاسه برای برپایی مراسم در ضریح یکی از اولیاء. پس از تعیین روز خرجه، شیخ خانقاه اجازه انجام این امور را به باش شاوش صادر می کند. شاوش هم آن روز را تعطیل اعلام کرده و دستور پوشیدن لباس مخصوص را می دهد. باش شاوش دستور فراهم نمودن «ماعون» که همان نقاره و تارها و «حرر» که همان پرچم ها و دیگر وسایل است را می دهد، به گونه ای که روز موعود همه وسایل آماده باشد. زاهدان کجاوه هایی را بر روی دوش خود قرار می دهند که این کجاوه ها از چوب های مخروطی شکل درست شده اند و در وسط آن حلقه ای از مس است که انتهای پرچم در آن قرار داده می شود و با چرمی تزیین شده با حریر، در جای خود ثابت شده است. پرچم دار آن را بر روی کتف خود قرار می دهد و با نظم، پشت سر یکدیگر می ایستند. پرچم دار پرچم کوچکی را حمل می کند که بخوردان مسی، مانند بشقاب با زنجیره از آن آویز شده است و عاشقان (کسانی که بر پیامبر خدا بسیار صلوات می فرستند) را با صدای بلند دعوت میکند در حالی که در دستش بخور دانی قرار دارد و پشت سر آن ها گروهی هستند که دورتادور شیوخ خود صف بسته اند و دف، تار و نقاره در دست دارند. پشت سر آن ها شیخ طریقت ایستاده و پشت سر وی، پرچم دار بالای سر شیخ پرچم سبز رنگی را حمل می کند و شروع می کنند به مدح با سبک ترسل و هزیج نزدیک به خفیف. به همین شکل گروه به سمت مکان مورد نظر حرکت می کند.

زرده: خانقاه ها همچنان مقصد و مأمن عده زیادی از تونسی ها بوده و هست. این مکان ها زیارتگاه هایی به شمار می آید که مرتبط با رمز و نشانه های مختلف و معنویات و اعتقادات است. اعتقادات مربوط به قدرت اولیاء، در دوری از خطرها، برآورده شدن آرزوها و نزدیکی به خداوند. این ها عاداتی است که از نسل های مختلف و در مناطق گوناگون به ارث رسیده است. هیچ منطقه ای از وجود مزار و یا مقام اولیاء که جشن های سالانه، معروف به زرده، در آن برگزار می شود خالی نیست. این ها جشن هایی است که مردم در آن گرد هم می آیند تا یکی از اولیاء صالح را زیارت کنند و آیین هایی که اصل مشترک و جزئیات متفاوت دارند را اجرا کنند. دوهفته قبل از برگزاری جشن، مقدمات آن سازماندهی می شود و شخصی معروف به «وکیل» هر هفته در بازار دور می زند و زمان رسمی زرده را اعلام میکند. یک هفته قبل از موعد جشن، دوباره وکیل در بازار دور می زند تا زمان برگزاری مراسم را تاکید کند. زمان برگزاری زرده را مشاغل مردم تعیین میکند، لذا اکثرا این مراسم بعد از فصل برداشت محصولات کشاورزی انجام می شود که از از اواخر یولیو (اوایل مرداد) شروع می شود و تا پایان اغسطس (اوایل شهریور) ادامه می یابد. سه روز قبل از آغاز جشن، چادرهایی برای استقبال از مهمانان برپا می شود.و جشن با قرائت آیات قرآن و دعا در مزار و روشن کردن شمع شروع می شود سپس به برپایی موسیقی و شعر و ذکر و دعا در طی سه روز جشن می پردازند.

خانواده های ساکن در مناطق برگزاری جشن از زمان اعلام برگزاری جشن، در حالت آماده باش هستند و از خویشاوندان و آشنایان خود از مناطق اطراف و حتی داخل شهر دعوت به عمل می آورند تا در این جشن شرکت کنند زیرا که به عقیده آن ها دعوتی زرده، قابل رد شدن نیست. در مراسم زرده بیشتر سعی بر این است تا از غذاهای سنتی تونسی مانند کسکسی ارائه دهند و یا گوسفند ذبح نمایند.

وعده: جمع آن «وعاید» یا «نذر» است و به هدیه ای گفته می شود که انسان پس از حاجت روایی به ولی می دهد. نذر می تواند فرشی برای خانقاه، پرچم، گوسفند، کسکسی با گوشت گوسفند و یا مبلغی پول باشد. همچنین هنگامی که فردی عقیم است نذر می کند و این وعده یا نذر ممکن است نامگذاری فرزند تازه متولد شده به اسم ولی صالح باشد. برخی به این آداب و رسومی که از گذشتگانشان به آن ها به ارث رسیده عادت کرده اند. این وعده به عنوان نذر، برای محقق شدن آرزوی افراد، چون: شفای بیمار، ازدواج، دوری از خطرو بدی می باشد. وعده از عوامل اصلی این آداب و رسوم به شمار می آید و اموال و قربانی و دیگر نذورات به زائران خانقاه ها تقدیم می شود. حتی برخی بر این عقیده اند که هرکس نذری کند ولی آن را اجرا نکند مورد خشم ولی قرار می گیرد.

بخش دوم: تحکیم آداب و رسوم فصلی برای جشن های اهل تصوف

اولیاء الله و شایستگان، شهرتشان جهانگیر شده و نام آن ها بر سر هر زبانی است و همه عالم آن ها را می شناسند. آن ها همانند دیگر انسان ها، با تقوا و با پرهیزگاری خود، به بزرگی و عظمت رسیده اند و نام و نشان آن ها قرن ها ماندگار ویاد آن ها از نسلی به نسل دیگر در جریان است. آن ها کرامت هایی دارند و اسطوره ها و روایت هایی پیرامون آن ها ساخته شده است. حافظه جمعی، داستان هایی را از آن ها ساخته که به آن ها قداست بخشیده و هر شهر و ملتی آنها را یاداوری میکند و در هر منطقه ای پیروانی دارند و خانقاه هایی برای آنهاست که هر یک داستانی دارد تا حقیقت تصوف و آیین ها و اعمال آن ها را نشان دهد.

با گذر زمان این اعمال و آیین ها گسترش یافت و به میراث فرهنگی- اجتماعی تبدیل شد که در زمان های مختلف با برگزاری مراسم دینی، جشنواره های سالانه و یا جشن های خاص، آن را احیا می کنند.

جشن های صوفی: برگزاری مراسم جشن اولیاء صالح از گذشته بوده اما برگزاری جشن های خاص، از زمان حکومت بن علی آغاز شد؛ یعنی زمانی که آیین های دینی مربوط به تصوف، «زرده» و «خرجه» به جشنواره های دوره ای تبدیل شد و به گونه ای گسترش یافت که به بخشی از فرهنگ تونس تبدیل شد و طریقت های صوفی و به ویژه موسیقی آن، در ضمن جشنواره های سالانه قرار گرفت. از جمله این مراسم می توان به جشنواره موسیقی صوفی «معنویات» در نفطه، جشنواره بین المللی در مهدیه، جشنواره موسیقی معنوی و نمایش مراسم صوفی مانند زیارت، حضره و دیگر عادات صوفی، هر ساله، اشاره کرد.

مهم ترین پیشرفت میراث صوفی، تغییر مراسم زیارت اولیاء به جشنواره سالانه است که مشهورترین آن ها، جشنواره علی حطاب و علی بن عون است. این جشنواره ها دارای ابعاد معنوی، اجتماعی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و بخشی از فرهنگ تونس را شکل می دهد. در این مراسم ها اختلافات بین خانواده ها برطرف می شود، مردم با یکدیگر دیدار می کنند، بر گرد غذا و طعام جمع می شوند و امکان معارفه و شناخت افراد از یکدیگر فراهم می شود. گاهی حتی مراسم خواستگاری در آن انجام می شود. در واقع این جا یک زندگی اجتماعی کامل است که سالانه تکرار می شود و گروه های مختلف صوفی در آن جمع می شوند. هر گروهی ریتم و اعمال خاص خود را دارد و همچنان حافظ جایگاه و مقام خود، از گذشته است یعنی در همان مکان می نشینند و بر همان طریقت که بوده اند باقی اند.

زنان در این جشنواره ها از هر مکان آمده و نذر خود را ادا می کنند و به زیارت رفته و شمع و بخور روشن میکنند. زنان در این مراسم با دوستانشان سخن می گویند و خانواده ها مایحتاج اقامت خود را در این مدت فراهم می کنند. روابط اجتماعی بین افراد و گروه های مختلف، سطوح فرهنگی گوناگون و قشرهای مختلف جامعه، افزایش می یابد.

پس از تغییر آیین زیارت به جشنواره های سالانه، به قدری ازدحام جمعیت افزایش یافت که مقامات، هزاران حساب برای آن باز میکنند و همه موسسات برای برپایی این مراسم آماده می شوند. مراسمی که از قرن ها پیش، از اهل تصوف به ارث برده اند.

در برگزرای این مراسم موضوعات جدیدی وارد شده که عبارتند از: نمایش اسب، شعر خوانی، نمایش موسیقی، و برگزاری همایش های فکری، که به این مراسم سنتی جنبه فرهنگی می بخشد. علاوه بر این، این مناسبت فرصتی برای پیروان طریقت های تصوف فراهم می کند تا جشن های خود را برگزار کنند و سروده های خود را تکرار و قدرت خویش را به نمایش بگذارند. موسیقی ها انواع مختلفی دارد. موسیقی اندلسی با آفریقایی مرتبط است و شب هنگام روستایی را به وجود می آورد که مملو از معنویت است.

-         مناجات های صوفی و مناسبت های دینی و خاص:

مراسم مناجات های دینی و موسیقی طریقت های صوفی که اکثرا در شبهای ماه رمضان و به ویژه شب نیمه این ماه و شبهای قدر برگزار می شود به عنوان ثروت موسیقی صوفی، بهترین حافظ میراث فرهنگی هنری به شمار می آید و ریتم ها و مقامات مختلف مانند: «مألوف»، «موشحات»، «ازجال»، از آن گرفته شده است. از این رو طریقت های صوفی بخش بزرگی از میراث موسیقی تونس را تشکیل می دهد. گسترش آواز صوفی در ماه رمضان به ویژه در جشنواره های شهر، که بعد از افطار نمایش آواز خوانی دارند تعداد زیادی از تونسی ها را دور خود جمع می کند و مکان های فرهنگی، خانه های قدیمی و تئاتر شهر در شهر عتیقه محل برگزاری این مراسم است. برگزاری موسیقی و سروده های دینی صوفی در شب های رمضان از قدیم رایج بوده و به عنوان یکی از شاخه های میراث موسیقی تونسی، به شمار می آید و بسیاری از مراسم شب زنده داری رمضان، با برگزاری حلقه های شعرخوانی دینی، مدح، ذکر و موسیقی معنوی است که توسط برجسته ترین گروه های موسیقی صوفی در مساجد، خانقاه ها، و مزار اولیاء الله در شهرها و روستاهای تونس برگزار می شود.

جشنواره موسیقی معنوی از مهم ترین مظاهر صوفی در شهر رمضان به شمار می آید که با هدف همگام شدن با فضای مذهبی مناسب با رمضان و ایجاد سنت های جدید برای مردم است که از تجربیات و سبک های موسیقی کشورهای مختلف الگو می گیرد و در واقع صحنه فرهنگی تونس را شکل می دهد.

حسین حاج یوسف، پژوهشگر آداب و رسوم، سنت ها و طریقت های صوفی در تونس و نویسنده کتاب «الطرق الصوفیة بالبلاد التونسیة»، بیان می کند: اجرای موسیقی، پیشرفت زیادی کرده و این مساله ارتباطی با طریقت های صوفی ندارد بلکه به سازهای موسیقی مربوط است و اگر این موسیقی ها مطابق با مقامات باشد امری پسندیده به شمار می آید.

در مزار اولیاء صالح و خانقاه های صوفی اطراف شهر قدیمی در تونس، خیمه های شعرخوانی دینی و صوفی و مجالس ذکر برپا می شود. خانقاه ابراهیم ریاحی و شیخ محرز در منطقه حلفاوین و مقام سید بن عروس در نزدیکی مسجد زیتونه، از مشهورترین مکان هایی است که مریدان برای ذکر و شعر خوانی گرد هم می آیند و سفره های آن را با شیرینی های سنتی برای رهگذران و فقرا زینت می بخشند. نمایش های هنری صوفی در تونس به ویژه در ماه رمضان به صورت گسترده مورد استقبال قرار می گیرد و این به طبیعت نمایشی و ریتمی مراسم برمی گردد. برگزاری مراسم جشن نبوی با شعرخوانی صوفی همراه است و این عادت از نظر اجتماعی- اقتصادی تاثیر بسیاری دارد؛ چرا که اولا فرصتی برای جمع شدن مردم گرد هم و شناخت بیشتر یکدیگر فراهم میکند و دوم مکانی برای نمایش هنرها و اختراعات ایشان به شمار می آید و سوم این مکان ها بازار مناسبی برای گسترش تجارت و صنعت است که عامل کسب درآمد می باشد و حکومت ها که کاملا بر این امر اشراف دارند مردم را به برگزاری اینچنین مراسمی تشویق می کنند تا هم مردم و هم خودشان به نفع برسند. شهر قیروان هر ساله در جشن میلاد نبوی، تعداد زیادی از زائران را از تونس و کشورهای مختلف جذب می کند.

قابل ذکر است که در بسیاری از خانواده های تونسی برگزاری جشن در مناسبت های مختلف مانند ازدواج و ختنه با اجرای سروده های طریقت های صوفی همراه است که مهم ترین آن ها طریقت سلامیه بوده و هیچ خانواده ای از این میراث سنتی بی نصیب نیست.

نتیجه گیری:

تصوف آنگونه که امروزه در طریقت های صوفی روشن است، تفاوت زیادی با عرفان نظری فلسفی که توسط رهبران تصوف اسلامی شکل گرفته است دارد. شاید تحول مهم اندیشه صوفی در ابتدای تاسیس آن پدیدار شد، یعنی زمانی که تصوف به مجموعه ای از آیین های شکل گرفته از ذکر و دعا در خانقاه ها تبدیل شد. یا زمانی که خانقاه به عنوان تنها مؤسسه فرهنگی- اجتماعی شناخته شد که نماد تصوف بود و در حوزه فرهنگ اسلامی، رنگ فرهنگی جدیدی را به وجود آورد که نشأت گرفته از تصوف فلسفی و دین رسمی بود. عرصه های فرهنگ مردمی در برخی مناطق اسلامی و به ویژه در منطقه مغرب عربی، فراگیر شد و از مهم ترین نشانه های دینداری مردم و بنای هویت و شخصیت ملی به شمار می آمد. هرکس به بررسی و تامل در اصول طریقت ها در مغرب عربی و به ویژه تونس بپردازد می بیند که بخش زیادی از این میراث، میراث فضائلی است؛ یعنی میراثی است که فضائل شیوخ را بر می شمارد و اعمال، رفتار، و کرامت های آنان را ثبت می کند. و در کل ادبیاتی را رقم می زند که اسطوره با تاریخ، و عوامل دینی با عوامل روانی – اجتماعی و مردم شناسی درآمیخته، تا میراث فرهنگی متنوع و همه جانبه ای را ایجاد نماید. لذا تصوف و خانقاه ها، نقش مهمی در ایجاد بنای فرهنگی جامعه تونس و شکل دهی شخصیت مذهبی ایجاد کرده اند. و این امر از طریق عرصه های فرهنگی و تاثیر گذاری بر آداب و رسوم جامعه تونس است. همه موارد ذکر شده به هنگام روبه رو شدن با حکومت و جهت گیری های آن، از بین می رود. از این رو مقامات سیاسی تونسی و حکومت، با بستن مسجد زیتونه پس از استقلال، به دنبال از بین بردن ایده های فرهنگ سنتی بودند. این درست زمانی بود که این پیکره اجتماعی حامل فرهنگ دینی، همه امکانات خود را برای زندگی و خدمت به جامعه به کار می گرفت تا گمشده خود را بیابد. پس تصوف در مفهومی ساده و از دیدگاه عامه مردم، از این عقیده استفاده کرد تا سیستم دینی مخصوص خود را تأسیس کند سپس با استفاده از ساختار تخیل دینی مشترک در همه فرهنگ های انسانی، چشم انداز منظم خود را جهانی کرد و پیکره محکمی ساخت تا در راستای زمینه های اجتماعی و فرهنگی، موجودیت خود را در جامعه ای بی ثبات، حفظ کند. در همه این امور، با تکیه بر الهامات شیخ، مایحتاج پیروان خود را برای زندگی روزمره فراهم می کند، لذا شیخ پزشک روح و جسم، پدر، پیامبر، رهبر و حامی است و چیزهایی را برای پیروانش فراهم می کند که رهبران سیاسی فراهم نمی کنند. پس مردم از رهبر مستبد به سمت رهبری با قدرت، و با کم ترین هزینه پناه می برند. از آنجایی که طریقت ها هنوز به بررسی نقش اجتماعی، فرهنگی و معنوی در سایه حرکت سیاسی- اجتماعی فعال در تونس و منطقه نپرداخته اند، لذا لازم است دوباره، از پایه و اساس فلسفه تصوف، سوال پرسید و اینکه چه تعریفی منطبق با فعالیت طریقت های صوفی در تونس است؟ توصیف ابن خلدون در المقدمه که بیان می کند «اصل این علم عبارت است از توجه به عبادت و وصل به خدا شدن با ترک زیبایی های دنیا» یا تعریف ابو حسن بوشنجی، یکی از اولیاء تصوف قرن چهارم، که بیان می کند«امروزه تصوف اسمی بدون حقیقت است و در گذشته حقیقیتی بدون اسم بوده».

تصوف در سال های اخیر جایگاه مهمی به خود اختصاص داده به گونه ای که (تصوف اهل سنت)، در کنار مذهب مالکی و عقیده اشعری، به عنوان یکی از اصول مهم در تعریف هویت و مذهب تونسی ها به حساب می آید. علاوه بر این، بسیاری از نوگرایان آن را به عنوان مدخلی منطقی برای پذیرش اعمال دینی به شمار آوردند که میراث صوفی را با تمام تنوع، آزادی و عدم تقید به نظریه های اصول گرایانه، و صوفیان را با توجه به دیدگاه شان در کناره گیری از مشارکت های سیاسی، برجسته و متمایز نموده است.

به گفته بسیاری از ناظران، استراتژی جنگ با تروریسم در سطح بین المللی، به تقویت نقش تصوف برای مقابله با جنبش های سلفی مبارز، کمک کرده است. این امر در زمینه رشد گرایش های توسعه طلبانه، و به ویژه پس از حملات 11 سپتامبر 2001 در ایالات متحده بوده است. استفاده فراگیر موسسات دینی از تصوف، در جهان عربی و اسلامی، به اوج خود رسیده و بسیاری از پژوهشگران غربی این طریقت های صوفی را به عنوان جنبش های مذهبی سنتی منظم و معتدل در جهان اسلام به شمار می آورند. و پاسخ گویی به دعوت موسسات پژوهشی آمریکایی از حکومت های خود و حکومت های کشورهای اسلامی، با هدف استفاده از تصوف به عنوان گفتمان و تلاش دینی مسالمت آمیز در مقابله با گرایش های سلفی و سازمان های تروریستی است، سازمان هایی که سلامت، امنیت و ثبات جامعه را در سطح ملی و بین المللی تهدید می کند. در واقع برخی از مؤسسات پژوهشی آمریکایی در گزارش های خود، بین جنبش های دینی در جهان اسلام، طریقت های صوفی را تنها عامل معتدل می دانند و سفارش های زیادی برای ایجاد و حمایت از این نوع جدید از جنبش اسلامی متحد با کشورهای غربی ارائه داده اند. جنبش هایی که صوفی مسلک اند و ارزش های سکولار را قبول می کنند و با کاربرد مفهوم اسلام صوفی که به دور از غرب ستیزی است، به رقابت با اسلام سیاسی می پردازد. و این امر به طور مستقیم بر روی حمایت بزرگ آمریکا از تعدادی از طریقت های صوفی در عالم عربی و اسلامی تاثیر داشت. اما طوفان بهار عربی در سال 2011 که تعدادی از کشورهای عربی را به لرزه درآورد موفقیتی را برای تاکتیک های آمریکایی و غربی به دنبال نداشت. پروژه بزرگ خاورمیانه که بر اساس طریقت های صوفی در کنار سازمان های حقوق بشر و احزاب سکولار بود، با هدف کاهش تأثیر جنبش های اسلامی (اخوان المسلمین و سلفی ها) بر گرایش ها و عقاید دینی افراد، و همچنین با هدف  کاهش نقش اجتماعی و قطب بندی سیاسی گروهای مردمی بود. همچنین این پروژه به دنبال رام کردن نیروهای سیاسی ای بود که در ضمن پروژه آمریکایی «گسترش دموکراسی» قرار داشتند. به گونه ای که احزاب و جنبش های اسلامی با گرایش های اخوانی و سلفی گری توانستند صحنه عربی را به شکل بی سابقه ای رهبری کنند؛ چه در تونس، مرکز انقلاب عربی و چه در لیبی در زمان حکومت قذافی و بعد از سقوط وی، و چه در مصر؛ جایی که جماعت اخوان المسلمین، حزب آزادی و عدالت، توانستند در انتخابات (پارلمانی و ریاست جمهوری) به پیروزی رسند، درست قبل از اینکه گروه های سکولار، مؤسسات دینی سنتی و طریقت های صوفی با مؤسسه نظامی برای سقوط محمد مرسی هم پیمان شدند. نمی توان رکود طریقت های صوفی در مقایسه با قبل از بهار عربی را تنها با پیروزی جنبش های اسلامی در عرصه سیاسی مقایسه کرد بلکه جلوه های دیگری دارد که یکی از آن ها، رقابت منطقه ای بین مغرب، الجزائر، مصر و لیبی پیرامون تصوف است که مهم ترین آن در سال ۲۰۱۱ ، و دیگری در سطح ساختاری بود. چراکه طریقت ها و خانقاه ها، سال های اخیر با بحران جدی ای روبه رو شدند و این به دلیل اختلافات زیادی بود که بر سر عهده داری مقام شیخ و مشروع دانستن طریقت ها داشتند. همچنین برخی اقدامات صوفی که مبنی بر جشن های دوره ای و فلکلوری است یکی از بزرگ ترین بهانه دشمنان برای به چالش کشیدن رسالت اصلاح گرانه و اخلاقی تصوف می باشد.

شیوخ صوفی در طول دوران بهار عربی، اولا نهایت عجز و ناتوانی خود را در ملحق شدن به گفتمان انقلابی و همراه شدن با آن نشان دادند و در مرحله بعدی، در مقایسه با گفتمان های قوی و اقدامات اجتماعی که جنبش های اخوانی و سلفی بر آن بنا شده اند، عدم توانایی خود را در دستیابی به توازن در قطب بندی دینی نشان دادند. همچنین پیروی بی چون و چرا شیوخ طریقت از سیاست های زمان، استقلال صوفیان را به چالش کشید که نتوانستند نقش اجتماعی خود را ایفا کنند و خیلی ها به تصوف به عنوان وسیله ای برای دستیابی سیاست به اهداف خود در تصمیم گیری و جلب همدلی مردمی، نگاه می کنند و اینکه فعالیت اصلی طریقت های صوفی، تنها به جشن ها و زیارت ضریح ها خلاصه می شود به گونه ای که بزرگداشت میلاد پیامبر و مراسم ذکر صالحین و اولیا الهی، عاملی برای برپایی جشن های صوفی است و طبیعت فلکلوری به خود گرفته است.

طبق نظر برخی پژوهشگران، رکود نقش های اجتماعی و دینی طریقت های تصوف پس از بهار عربی، آفات هایی را در پیکره تصوف به دنبال داشت که در سطوح فرهنگی و اجتماعی تصوف، خود را نشان داد. یکی از پژوهشگران این آفت ها را در چهار مورد خلاصه میکند: «افشاگری، آیین پرستی، مقام گرایی و تعصب در عقیده» که تأمل در آن، ما را به این می رساند که این آفات به دو پایه اساسی تصوف برمیگردند که عبارتند از علم و تربیت، ازین رو که هنگامی که علم ضعیف می شود افشاگری و آیین پرستی حاکم می شود و هنگامی که تربیت رفتاری، افول می کند مقام گرایی و تعصبات عقیدتی افزایش می یابد. و همه این ها عامل معیوب شدن تصوف و عدم گسترش و تحقق اهداف جهانی و تمدنی آن می شود.  اهدافی که طبیعت تصوف را تشکیل می دهد. کاهش نقش سازنده تصوف، تا حد زیادی به بحران فرهنگی کشورهای اسلامی و غربی بر می گردد، به گونه ای که عائشه بوعزاوی، یکی از پژوهشگران، بیان می کند: «کاهش ارزش های صوفی از دهه هشتاد آغاز شد و این به نفع نظر رجعیت (بازگشت از اسلام) بود که علت اصلی آن، گفتمان های مبهم جریان تصوف اسلامی بود که موجب کاهش تاثیر آن در مغرب عربی شد. بعد از انقلاب های بزرگ در تونس و مصردر سال 2011، بیش از هر زمان دیگر، زمینه برای گسترش جنبش ها اسلامی فراهم شد. و این، به دلیل داشتن قدرت سازماندهی و جایگاه این جنبش ها در اختلافات و به دلیل جذابیت گفتمان های سیاسی اسلامی بین اقشار مختلف مردم بود. این امر در تونس بعد از انتخابات دموکراسی اول برای تاسیس مجلس به وقوع پیوست و در این زمان حزب اسلام گرا با اختلاف زیاد، گوی سبقت را از راست گرایان و چپ گرایان ربود. 

کاهش فعالیت خانقاه ها و طریقت های صوفی در مقابل پیشامدهای جوامع اسلامی، به عوامل سیاسی مربوط می شود که مهم ترین آن، درگیری با قدرت های سلطه گر جهانی است. این درگیری دینی که تروریسم خوانده شد نتائجی را به دنبال داشت که بازگشت به دین و پناهنده شدن به آن، از اشکال مقاومت این نیروها به شمار می آمد. تجسم استراتژی جدید خانقاه ها و طریقت های صوفی در مغرب عربی، از اشکال بازگشت به اسلام است که باعث برگزاری اجتماعات و همایش های ملی و بین المللی بسیاری در موضوع طریقت های صوفی و خانقاه ها، شد و سایت های اینترنتی ای را به وجود آورد که اطلاعاتی در خصوص تاریخ خانقاه ها، فعالیت ها و موقعیت آن ها در اختیار انسان قرار می دهد و به تعریف مشهورترین طریقت های صوفی در مغرب عربی و اشتراکات آن ها می پردازد و کشورهایی که این طریقت ها در آن وجود دارد را تبیین می نماید. به همین دلیل، بازگشت به فعالیت خانقاه ها یا به عبارتی پررنگ شدن نقش آن ها و طریقت های صوفی، ورود آن ها به جنبش های اجتماعی و ارتباط آنها با قدرت سیاسی بعد از انقلاب بهار عربی، موضوع قابل توجه بسیاری از پژوهشگران بود و این سوال را به وجود آورد که آیا این مسأله می تواند عامل ایجاد نهضت فکری و انقلاب اجتماعی- فرهنگی جدیدی شود که از یک سو بر اصالت و از سوی دیگر بر مدرنیته تکیه دارد. این موضوعی است که برخی پژوهشگران غربی به آن توجه نمودند. اریک جیوفروی،  یکی از خاورشناسان فرانسوی مسلمان و متخصص در زمینه تصوف در دانشگاه لوکزامبورگ، در گفتگوی ویژه خود با «اسلام نت» بیان می کند: «آینده جهان اسلام از آن تصوف خواهد بود و ما معتقدیم گروه جدیدی از نسل های صوفی وجود دارند که از ابعاد اجتماعی تصوف آگاه اند».

پس انقلابی که عامل ایجاد تغییرات در تونس بود امکان آزادی های بی سابقه ای را فراهم کرد که مردم بتوانند به راحتی از منافع و نگرش های خود سخن بگویند. و اگر تا قبل از این گرایشات سیاسی بر سایر گرایشات ارجحیت داشتند ولی با این وقایع، فضایی هرچند اندک برای گرایشات فرهنگی و دینی به وجود آمد تا خیلی محکم و سرزنده، به فعالیت بپردازند. هرچند برخی، از این تحول در عرصه دینی دچار شگفتی شدند ولی باید به این مسأله به عنوان یک حالت طبیعی در یک جامعه دینی نگاه کرد که در حال حاضر شرایط سختی را پشت سر می گذارد.

با توجه به درگیری های موجود در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، تحلیل مسائل دینی، از شروط افزایش آگاهی در خصوص پیشرفت جامعه و حکومت است. علاوه بر این، امکان تکمیل حرکت به سمت دموکراسی موجود در تونس، بدون وجود عناصر اساسی فراهم نیست. از این رو ایجاد ارتباط بین اصلاحات سیاسی و دینی که به یک گزینه استراتژی تبدیل شده را نباید دست کم گرفت. با وجود فضای لیبرالی نسبی که بعد از انقلاب به وجود آمد، متصوفه در تونس جایگاه محافظه کارانه خود را نسبت به کارهای سیاسی همچنان حفظ کردند و ترجیح دادند به طور مستقیم وارد زندگی حزبی نشوند. با این حال این امر دو حقیقت مهم را در رفتار سیاسی متصوفه تونسی، پنهان نمی کند؛ یکی ابراز خشم آنها نسبت به حملات تخریب گرایانه به خانقاه ها بود و دیگری، مخالفت شدید آن ها با اندیشه سلفی وهابیت، دعوت آن ها به احیاء آموزش زیتونی و حمایت آن ها از گرایش های ملی گرایانه در مقابل اندیشه های وارداتی است.

از این رو بشیر قنونی، پژوهشگر تمدن اسلامی معتقد است :« تصوف در تونس، ریشه دار، تأثیر گذار و فعال است. مَثل آن مَثل یک جامعه است. وی بیان می کند صوفیه چه در تونس و چه در دیگر سرزمین های اسلامی از زمان پیدایش تا کنون، خود را به عنوان طبیب قلب ها، اصلاح جان ها، توانمندسازی اراده ها و روی آوردن به واجبات معرفی کرده و اگر بسیاری از علمای مسلمان را می بینیم که به آن روی آورده اند چیز عجیبی نیست. وی در این راستا به شیخ ابراهیم ریاحی اشاره می کند که از عاملان سیاسی در تونس بوده و طریقت «تیجانیه» را به تونس وارد کرده و همچنین شیخ محمود قابادو که «طریقت مدنیه» را پیروی کرده و در جنبش های صوفی تأثیر گذار بوده و محمود السنوسی که یکی از معاون های وزیر خیر الدین پاشا و پیرو «طریقت قادریه» بوده اشاره ای دارد. پژوهشگر تمدن اسلامی از فرضیه سرمایه گذاری جنبش صوفی در تونس، به عنوان یک مؤثر اجتماعی یا ذخیره انتخاباتی سخن گفت. وی بیان کرد این سرمایه گذاری در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 به وجود آمد و این، هنگامی بود که باجی قاید السبسی، در زمان زیارت مقام سیدی بلحسن شاذلی، در تاریخ 10 دیسمبر 2014 سه نفر از شیوخ طریقت صوفیه را دید و تلاش کرد بر روی آن ها تاثیر بگذارد تا در صف پیروان وی قرار بگیرند. قنونی تاکید کرد تصوف تا کنون ادامه دارد و چیز عجیبی نیست که پیروان آن، مردم عادی با رفتار و ظاهری ساده باشند. وی اشاره کرد آنگونه که در برخی از جنبش های دینی رایج است، در بین متصوفه لباس مخصوصی که پوشیدن آن واجب باشد وجود ندارد. وی افزود تعهدات رفتاری متصوفه بر اساس شرایط آن طریقت در زمینه ورد و ذکر و حلقه های دعا است و همچنین بر اساس تعهدات شبکه داخلی یک طریقت یا اتحاد طریقت های صوفی تونسی با یکدیگر، است. تصوف در تونس ریشه دار و تأثیرگذار بوده و مثَل آن مثَل جامعه است چراکه از آن نشأت گرفته و به آن باز میگردد. نظام صوفی در تونس حول محور شعائر و آیین های متنوع است که به اندازه ای که در تلاش برای همگام شدن با تحولات جامعه است، تعهد معینی ندارد. دینداری عامیانه، فرصتی برای تبیین تخیلات مختلف است. عناصر اصلی تصوف در نظر عامه مردم شامل اولیاء، شیوخ طریقت، اصلاح گراها و خانقاه ها می شود. اشکال و الگوهای مختلف تصوف در انجام اعمال موروثی و فلکلور، با خانقاه ها درآمیخته شده است به گونه ای که اگر حتی بسیاری از آن ها به خاطر تحولات شهرسازی و از بین رفتن امور سنتی از بین بروند ولی این مزار ها همچنان باقی می مانند و قدرت های سیاسی همانطور که به حفظ آثار باستانی و میراثی می پردازند، با حفظ و ترمیم این مزارها، توجه زیادی به آن ها دارند. همچنین بسیاری از خانقاه ها با برگزاری مراسم دیدارهای خانوادگی و جشن های سالانه مانند جشن میلاد پیامبر یا جشن های سالانه «زرده»، به فعالیت های سنتی خود ادامه می دهند. و همواره بسیاری از خانقاه ها در شهر های بزرگ تونس، آیین های قدیمی ای را برای درمان انجام می دهند مانند شفادهی با آب، کاهش اضطرابات روانی، سردرد و ناباروری. همچنین این خانقاه ها اقدامات اجتماعی دیگری مانند ختنه، ازدواج، از بین بردن بیکاری، آسان کردن پروژه ها و برآوردن حاجت ها را القاء می کنند. همه این امور، خانقاه ها را به حافظه ای تبدیل کرده که همه مظاهر و جزئیات زندگی روزمره مردم عامه را در خود حفظ می کند.

 

 

 

 

 

 

هوامش :

-         مشهورترین خانقاه ها در تونس:

خانقاه سیدی قاسم الجلیزی

خانقاه سیدی محرز بن خلف

خانقاه سیدی نصر القرواشی

خانقاه سیدی ابو لبابه صحابی که توسط حسن بن طیب تونسی در قابس در سال 1291هـ 1874م ساخته شد.

خانقاه عیساویه که در سال 1293هـ/1876م کنار قابس ساخته شده است.

خانقاه سیدی محجوب در قصرهای ساف که به دست علی پاشا دوم (1759/1777م) ساخته شده است.

خانقاه الزمّیت در نزدیکی الغراب بین باجه و تونس که از آثار ابو عمر عثمان (893هـ/1488م) است و مسجدی برای اقامه نماز در آن ساخته است.

خانقاه سیدی عمر عباده در قیروان که توسط محمد الصادق در سال 1276هـ/1859م ساخته شده است.

خانقاه سیدی عبید الغریانی در قیروان. وی در کوه غریان طرابلس زندگی می کرد و خانقاه وی مأمن و پناهگاه علم آموزان و غریبه ها بوده و در سال 805هـ/1402م در همانجا دفن شد.

خانقاه عوانیه که گفته شده توسط حسین بای اول ساخته شده. وی از سال 1705 تا 1735 حکومت را بر عهده داشت. این خانقاه دربردارنده ضریح محمد العوانی در سال 1110هـ/1698م می باشد.

خانقاه سیدی عبدالقادر در حمامات.  این خانقاه قدیمی را حموده پاشا حسینی در سال سنة 1213هـ/1798م

 دوباره بازسازی کرد.

خانقاه سیدی عبدالقادر در نهج الدیوان در شهر عتیقه تونس که ساخت آن از سال 1263هـ/1846 آغاز شد و تا سال 1267هـ/1850م ادامه داشت. مسجد قدیمی شیوشیو در این خانقاه قرار دارد.

خانقاه سیدی عبدالقادر بالکاف که در سال 1338هـ/1919 با دستور محمد الناصر بازسازی شد. وی از سال 1906تا 1922 م منصب حکومت را عهده دار بود.

خانقاه سیدی نصر قرواشی در تستور در سال 1149هـ/1736م به دستور حاج عبدالواحد مغراوی ساخته شد و در سال 1339هـ/1920م به دست امین احود شریف بازسازی شد.

خانقاه سیدی بشیر شریف (1242هـ/1826م) که به دست پادشاه، حسین دوم فرزند محمود ساخته شد. وی از سال 1824 تا 1835 عهده دار حکومت بود.

خانقاه سیدی براهم در نهج العزافین در نزدیکی بازار مس در شهر عتیقه. تاریخ تاسیس آن به نیمه دوم قرن یازدهم هجری/ هفدهم میلادی بر میگردد.

خانقاه علی عزّوز در شهر عتیقه تونس. این خانقاه توسط علی پاشا دوم بنا شد. وی از سال 1172/1196هـ - 1758/1781م حکومت را بر دست داشت.

خانقاه سیدی علی عزّوز در زغوان که توسط محمد بای (1097هـ/1686م) در حفصی در کنار منزل وی تأسیس شد. آرامگاه وی در همانجا قرار دارد.

خانقاه سیدی ابراهیم ریاحی(1180/1266هـ - 1766/1850م) در تونس. احمد بای اول در سال 1267هـ/1850م، آن را تأسیس کرد و مشیر محمد الصادق در سال 1295هـ/1878م آن را بازسازی نمود.

خانقاه سیدی علی شیحه در تونس که توسط وزیر مصطفی خزنه دار در سال 1229هـ/1852م تأسیس شد و پس از مدتی به عنوان مرکز خط عربی بازسازی شد.

خانقاه سیدی الکلاعی به سبک سیدی بن عروس در تونس ساخته شد. این خانقاه در پایان سال نهم هجری/ پانزدهم میلادی تأسیس شد.

خانقاه سیدی احمد بن عروس الهواری (868هـ 1463م) در نزدیکی خانقاه سیدی بن عروس در تونس ساخته شد. این خانقاه روبه روی مسجد حموده پاشا مرادی قرار دارد. وی در هتلی سکونت می کرد . ابو عبدالله المنتصر پس از تخریب هتل  برای شیخ خانقاهی ساخت که تا پایان عمرش 868هـ/1463م در آنجا زندگی کرد.

این خانقاه در سال 838هـ/1434م ساخته شد. آرامگاه های زیادی در این خانقاه وجود دارد از جمله آرامگاه شیخ محمد بن مصطفی ازهری (1067هـ/1656م) در کنار قبر ولی. این مکان انجمن های قرآنی را در بر میگیرد.

خانقاه سیدی مدین در بطحاء و سیدی مشرف حجامین در تونس که به دست محمد بن حسین دوم فرزند محمود ساخته شد. وی در سال 1271/1276هـ - 1855/1859م حکومت را بر عهده داشت.

خانقاه سیدی انصاری در نهج القعّادین در شهر تونس که توسط محمد الهادی بای در سال 1321هـ/ 1903م ساخته شد. این خانقاه آخرین خانقاهی است که به سبک سنتی ساخته شده و قصیده نوشته شده بالای سردر خانقاه، شعر شاذلی خزنه دار است.

خانقاه سیدی محرز. امام محرز بن خلف بن رزین بن حنظله بن اسماعیل بن عبدالرحمن بن ابوبکر، (413هـ/1022م )صاحب این خانقاه است. این خانقاه محل زندگی وی در طول زندگی اش بوده و به هنگام فوت در آنجا دفن شد. این خانقاه آرامگاه گروهی از سلاطین حکومت حفصیه و خاندان آنها بوده و در طی قرن های گذشته بارها بازسازی شده است.

در قرن نهم هجری، سلطان محمد منتصر فرزند ابو فارس حفصی (ت 839هـ/1435م) این بنا را بازسازی کرد. هنگامی که اسپانیا وارد تونس شد مقام وی را نبش قبر کردند ولی چیزی نیافتند. تا اینکه ترکان آن ها را اخراج و دوباره ضریح وی را بازسازی نمودند. در ابتدای حکومت الحسینیه، حسین بن علی (1705/1735م) گنبد خانقاه را ساخت و بنای آن در دوره مشیر محمد الصادق بای که در سال 1859تا 1882 حکومت را عهده دار بود دوباره بازسازی شد. معمار و ناظر بر این بنا، ألای حسونه بن مصطفی، افسر حکومت الحسینیه و فارغ التحصیل مدرسه نظامی باردو بوده است. سقف این مکان در سال 1279هـ/1862 بنا شد و ضریح آن در سال 1285هـ/1868م ترمیم شد. تابوت قبر، با قرار دادن حصاری فولادی از چهارجهت بازسازی شد.

خانقاه سیدی المازری در منطقه منستیر بین دریا و دژ رباط. صاحب این مکان، ابو عبدالله محمد بن علی بن عمر بن تمیمی مازری است (منسوب به شهر مازری در ساحل جنوبی جزیره صقلیه). مازری از علمای بزرگ به شمار می آید. در ۸ ربیع الاول سال 536ه / 12 اکتبر 1141م در مهدیه درگذشت و پیکر وی از طریق دریا به منستیر (آرامگاه علما و شایستگان) منتقل شد و ضریح ساده ای بر قبر وی، در نزدیکی دریا، ساختند که تا اواخر قرن ۱۸ هجری همانجا بود. علما به خاطر ترس از طغیان امواج دریا تصمیم گرفتند پیکرها را به مکان دیگری در نزدیکی همان مکان منتقل کنند. لذا در سال 1172هـ/1763م آن ها را به مقام مشهور در منستیر منتقل کردند. ضریح وی به دستور علی پاشا دوم که از سال 1759 تا 1777 حکومت را بر عهده داشت ساخته شد. و بالای مقام وی این جمله را حک کردند:« خداوند کسانی را که ایمان آوردند و کسانی که بهره از علم برده اند را رفعت می بخشد. این مقام بر ضریح شیخ محمد المازری و شیخ محمد المواز بنا نهاده شده است»

 

 

فهرست منابع

- الطریقة التیجانیة فی تونس التاریخ والأفاق ؛  لطیف زرقی - انتشارات الأهرام  للطباعة والنشر – چاپ اول تونس 2019.

- التصوف الإسلامی:مفهومه- نشأته وتطوره – مصادره: عفاف مصباح بلق – دانشکده حقوق الجرائر

- دراسة انثروبولوجیة "الزوایا والطرق الصوفیة بالجزائر التحول من الدینی إلی الدنیوی و من القدسی إلی السیاسی" - عماری الطـیب (دانشگاه بسـکرة الجزائر)

- إشراقات التصوف فی الفنون الإبداعیة الإسلامیة - محمود إسماعیل(معهد المعارف الحکمیة للدراسات الدینیة والفلسفیة بیروت)

- دراسة الإسلام الطرقی ومستویات التأصیل- حسن مرزوقی؛ دیسمبر 2012- المرکز العربی للأبحاث ودراسة السیاسات

- أزمة التصوف الطرائق فی المغرب- بدرالدین الخمالی – مؤسسه مؤمنون بلا حدود للدراسات والأبحاث 2014 .

- دراسة انثروبولوجیة: الزاویة من الانزواء إلی الانفتاح:الزوایا والطرق الصوفیة بالجزائر التحول من الدینی إلی الدنیوی و من القدسی إلی السیاسی– العماری الطیب - دانشگاه بسکرة-الجزائر)

- التصوّف وتحولات مضمون ذاکرة التونسیین الجماعیة- لطفی عیسی - نشر موقع مؤسسة مؤمنون بلا حدود للدراسات والأبحاث 2017)

مقالات

- انتشار الَوَلایة فی بلاد القبائل الرحل و تشکّل قبائل مرابطیة ما بین القرنین 7و9 الهجریین/القرنین 13 و 15 م- صالح علوانی (مجله الجزائریة فی الأنثروبولوجیا والعلوم الإجتماعیة)

- التصوّف فی تونس معراج إلی الله أم مدارج للسلطة والجاه؟- الحسین بن عمر- صحیفة "عربی21"

- الصلحاء والصالحات بالجنوب التونسی - محمد أحمد ( مجله الثقافة الشعبیة-بحرین  شماره 31)

-  الزوایا و المقامات من وجهة نظر أخری-  الناصر الرقیق (سایت Babnet tunisie)

- من تقالید الإنشاد الدینی والحضرة الصوفیة فی تونس- علی اللواتی- مجله لیدرز العربیة، 2018)

- الإنشاد الطرقی الصوفی - الموسوعة التونسیة المفتوحة

- الأناشید الصوفیة والموسیقی الدنیویة فی تونس بین الإئتلاف والإختلاف- بقلم الموسیقی و الباحث التونسی فتحی زغندة (مجله الثقافة الشعبیة  شماره 16

- الموروث الموسیقی الشعبی وعلاقته بالطرق الصوفیة فی تونس من خلال نموذج - علی دمق- مجله الثقافة الشعبیة شماره 38

- تاریخ الصوفیة فی تونس، زیارة الأولیاء تحولت مهرجان سنوی- الهادی الحناشی  (انتشار الوسط التونسیة 2007)

- تقریر الحالة الدینیة وحریة الضمیر 2015- تونس :"التعدد الدینی والمذهبی فی تونس تحدیات التنوع وإدارته" صلاح الدین الجورشی صفحه 50-51.)

           

 


[1] التصوّف فی تونس معراج إلی الله أم مدارج للسلطة والجاه؟- نوشته الحسین بن عمر- صحیفة "عربی21"  

[2]  الصلحاء والصالحات بالجنوب التونسی – نوشته پژوهشگر تونسی محمد أحمد ( مجله الثقافة الشعبیة- بحرین شماره 31)

[3] مطالعه مردم شناسی "الزوایا والطرق الصوفیة بالجزائر التحول من الدینی إلی الدنیوی و من القدسی إلی السیاسی" – پژوهشگر: لعماری الطـیب (دانشگاه بسـکرة الجزائر)

[4] الزوایا و المقامات من وجهة نظر أخری-  نوشته الناصر الرقیق (ادرس سایت Babnet tunisie)

[5] الطریقة التیجانیة فی تونس التاریخ والأفاق - نویسنده لطیف زرقی – انتشارات الأهرام  للطباعة والنشر – چاپ اول  تونس 2019.

[6] من تقـــالیـد الإنشــــاد الدّینی والحضرة الصّوفیّة فی تونس-  نوشته علی اللواتی ( مجله عربی لیدرز - 16 می 2018)

[7] الأناشید الصوفیة والموسیقی الدنیویة فی تونس بین الإئتلاف والإختلاف- نوشته موسیقی دان و پژوهشکر تونسی  فتحی زغندة (مجله الثقافة الشعبیة شماره 16)

کد خبر 1682

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =